پنجره

سهمِ من زِ آسمانِ معرفتش ❁ قدرِ یک پنجره است زین دوار

پنجره

سهمِ من زِ آسمانِ معرفتش ❁ قدرِ یک پنجره است زین دوار

طلبه|دُچار کتاب|سرگرم با ‎قلم

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «هویت» ثبت شده است

برای بسیاری این سوال وجود دارد که طلبه‌ها یا همان آخوند‌ها در حوزه‌های علمیه چه می‌کنند؟ این پرسش از خود من بسیار شده است از دوست و آشنا گرفته تا غریبه و رهگذر؛ چه کسانی که برای انتخاب مسیر زندگی مشورت گرفته‌اند و چه کسانی که از سرکنج‌کاوی پرسیدند و یا کسانی با لحن طلبکارانه که شما چه کاری برای این مملکت می‌کنید؟

و از جهتی شاید پرداختن به این مسئله که اساسا کار آخوند‌ها چیست؟ چه رسالتی دارند؟ چه فایده‌ای برای جامعه دارند و چه نقشی در جامعه ایفا می‌کنند، کمک کننده باشد برای تصحیح بعضی تصورات و باور‌های غلط و با تغییر نگرش‌ها نسبت به این بخش از جامعه، تعامل و ارتباط با ایشان با بصیرت و بینش و آگاهی بیشتر باشد.

هویت طلبگی در یک کلمه «دین‌پژوهی متعهدانه» می‌باشد.
متعهدانه هم یعنی: ایمان دارد، عمل‌صالح دارد، و به دنبال اصلاح و تحقق هم هست.

کمی‌توضیح بیشتر:
بیرون از حوزه‌علمیه و فضای طلبگی نیز «دین‌پژوهی» وجود دارد و ازقضا آثار و تولیداتی هم دارند که حتی مورد مراجعه طلبه‌ها و حوزویان نیز قرار می‌گیرد؛ چه در دانشگاه‌های غربی و چه شرقی و چه حتی بیرون از فضای دانشگاهی و آکادمیک. امّا دین‌پژوهی که در حوزه علمیه رواج دارد و اساس حوزه‌های علمیه است و همچنین هویت طلبگی به آن قوام می‌یابد، دین‌پژوهی «متعهدانه» است. این تعهد یعنی اینکه ایمان به آن دین دارد و همچنین خود نیز اعمال‌صالح انجام می‌دهد و از دستورات و توصیه‌های آن دین پیروی می‌کند و علاوه بر همهٔ این‌ها که تاحدودی در حیطه فردی است، بلکه به‌پا می‌خیزد برای اصلاح و تحقق آن دین؛ به عبارت دیگر دردمندانه پژوهش‌دینی می‌کند. و اساسا به دنبال اقامه دین است که وارد وادی‌های مختلفی از علوم می‌شود و در دانش‌های متعدد تخصص کسب می‌کند.

چه بسیار دین‌پژوهانی که بعد از کلاس درس و بعد از ساعت کاری در دانشگاه، مشغول شراب و رقص و پای‌کوبی و احیانا دختربازی می‌شوند و به آن پژوهش خود اگر به چشم یک منبع درآمد نگاه نکنند، حداقل خودشان ایمان ندارند؛ اما در دین‌پژوهی حوزه‌های علمیه کاملا متفاوت است با آنچه در فضای آکادمیک رایج است. هویت طلبگی -اگر نگوییم عمده آن- حداقل یک بال آن همین «ایمان و عمل صالح» است؛ و بال دیگر «دین‌پژوهی» است و همه برای اقامه دین و تحقق آن. و دین‌پژوهی غیر متعهدانه اساسا در حوزه علمیه بی‌معنا است.

اگر این تعهد یعنی ایمان، عمل صالح و قیام برای اصلاح و تحقق از دین‌پژوهی حوزه‌ها گرفته شود، بی‌هویت می‌شوند. حوزه‌ دانشگاه نیست که صرفا درسی خوانده شود و تمام بلکه نسبت به پژوهش خود تکلیف و تعهد دارد؛ متعهد به تحقق دین در جامعه و اصلاح جامعه می‌باشد. دین الهی برای کتاب و دفتر نیست بلکه برای عمل و برای سعادت بشری است.

بله طلبگی به نحوی رسالت است؛ البته رسالتی پیام‌بر گونه؛ وجه تشبیه از همین باب تعهد است؛ از همین باب است که مصلِح اجتماعی هستند و وظیفه اصلاح جامعه بر دوش ایشان است و وجه افتراق نیز در «دین‌پژوهی» است؛ چرا که علم پیامبرانْ الهی بوده ولی طلبه باید درس بخواند و پژوهش کند و به دنبال کسب علم باشد.

  • حامد خواجه


هنوز AFC به صورت رسمی اعلام نکرده است که دلیل لغو بازی سپاهان - الاتحاد چه بوده است؛ گمانه‌زنی‌هایی هم از این هست که دلیل ترک زمین توسط الاتحاد آتش‌بازی هواداران سپاهان باشد ولی اولین چیزی که روی رسانه‌ها رفت و هنوز هم احتمال وجود آن هست، وجود تندیس سردار شهید حاج قاسم سلیمانی است که رحمت الهی بر آن مرد میدان باد. اینکه اصل ماجرا چه بوده به کنار و شاید با گذشت زمان روشن شود و شاید هم نه!

 

 

امّا مهم این است که باید همه بدانند و متوجه بشوند که «حاج قاسم» دیگر جزو هویت ملی ما است؛ حاج‌قاسم دیگر مانند پرچم ایران، مانند سرود ملی و ... برای ما مقدس است؛ جزوی از شخصیت یک ایرانی است؛ همانگونه که رستم شاهنامه، جزوی از هویت ما شده است، حاج‌قاسم هم یک قهرمان ملی و هویت‌ساز برای هر ایرانی است.

بعد از هشت سال تخریب شخصیت ایرانی که در دولت آقای روحانی اتفاق افتاده است؛ بعد از این دولت ذلّت باید روی شخصیت ایران بسیار حساسیّت نشان داد؛ این تخریب عزت ملی که توسط دولت ذلت انجام شده است، سبب شده است که در حال حاضر حساسیت ویژه نسبت به آن نشان داده شود.

اگر این ادا بازی‌هایی که می‌گویند فوتبال سیاسی نیست را کنار بگذاریم و کمی با واقعیات آشنا شویم که اساسا فوتبال از سیاست برخواسته است و کاملا سیاست است که حاکم است، با کنار گذاشتن این کوتاه‌فهمی‌ها، می‌توان توقع داشت که در این جریان لغو شدن بازی، مسئولین مانند وزیر ورزش و حتی وزیر خارجه هم ورود کنند و پی‌گیری‌های لازم را انجام دهند و چقدر خواستنی است که اگر این به خواست و مطالبه‌ی مردم تبدیل شود؛ نه اینکه به خاطر یک بازی و یا به خاطر فوتبال و ... باشد، بلکه به خاطر حاج‌قاسم و نه صرفا به خاطر شخص او، به خاطر ایران، به هر حال «حاج قاسم» دیگر جزوی از هویت ایران است؛ اگر کسی به پرچم ایران بی‌احترامی کند، با او چه می‌کنیم؟

نادیده گرفتن شخصیت و هویت به خصوص شخصیت و هویت یک ملت، بسیار خطرناک است و توجه به آن از وظایف مهمه‌ای است برای هر کسی که برای این خاک قلبش می‌تپد.

  • حامد خواجه

از مقوله‌هایی که می‌توان برای تاکید بر اهمیت فرهنگ به آن اشاره‌ کرد، هویت است. هویت برخواسته از فرهنگ است؛ در واقع موجودیتِ هویتِ یک جامعه، به فرهنگ وابسته است و این فرهنگ هر جامعه است که هویت آن جامعه را تشکیل می‌دهد.

لذا می‌توان گفت فرهنگ، اساس استقلال یک جامعه است. همانگونه که هویت و خودباوری برای استقلال و رهایی از وابستگی لازم است، فرهنگ و توجه به فرهنگ هم لازم است؛ البته اگر نگوییم چند برابر!

اگر فرهنگ، مبدء شکل‌گیری هویت جامعه باشد؛ برای اصلاح جامعه و یا ایجاد هویت جدید، پرداختن به فرهنگ و اصلاح فرهنگ نیاز است و شاید بتوان گفت بدون فرهنگ، امکان هویت بخشی به جامعه وجود ندارد؛ هویتی که اراده‌ها و عزم‌های ملی را رقم می‌زند، باید از جاده‌ی فرهنگ بگذرد.

لذا به آن میزان که هویت دارای اهمیت است، به همان وزان فرهنگ هم اهمیت می‌یابد؛ نمی‌شود به دنبال خودباوری جامعه بود و از فرهنگ صرف نظر کرد و یا حتی فرهنگ را در راس و مقدم بر همه‌چیز قرار نداد.

  • حامد خواجه

«اراده‌ ملی» از نظریات پایه است. نحوه‌ی خلق این اراده؛‌ اثاره‌ی هویت شیعی است. یک نمونه خوب از این اثاره هویت شیعی انقلاب اسلامی است. اثاره‌‌ای که توسط امام صورت گرفت. وقتی به انقلاب نگاه می‌کنیم خصیصه‌هایی در آن می‌بینیم. از جمله آن خصیصه‌ها عبارتند از : مردمی بودن، اسلامی، شیعی، کم هزینه، سریع، منضبط، موفق و …
این خصیصه‌‌ها نشانگر است که یک قوم فرهیخته با نقشه‌ای در دست، قیام کردند. این انقلاب از دو چیز تغذیه کرده است؛‌ یک: هویت علمی حوزوی که پشتوانه‌ی ۱۴۰۰ ساله از نوابغ را دارد. دو: هویت شیعی.
  • حامد خواجه

برای رقم زدن تمدنی نوین، نیاز به انسانی است با شخصیت و هویتی نوین. این هویت و شخصیت است که عزم و اراده‌ی ساخت یک تمدن را ایجاد می‌کند. انسانی که شخصیت ندارد و یا اینکه شخصیت دارد ولی احساس شخصیت نمی‌کند، نمی‌تواند کاری انجام دهد.

 این انفعال محضی که در این دوران با آن مواجه هستیم، به خاطر بی‌هویتی است. این نارسایی شخصیت و هویت، باعث می‌شود که ما نسبت به تمام پیرامون‌مان منفعل باشیم. وقتی به خاطر این نارسایی هویتی، سرمایه‌های خود را نمی‌شناسیم و تمام سرمایه‌ها را از دست می‌دهیم؛ تمام آنچه از آن ماست را از چنگ ما بیرون می‌کشند و ما تنها نگاه می‌کنیم؛ هنر را از ما گرفته‌اند و تمام هنر را که داعیه اصلی آن را باید ما داشته باشیم به صورت کامل از ما گرفته‌اند. و ما هم تنها نگاه کردیم و اصلا احساس نکردیم که در باب هنر ما حرف داریم، اصلا این ما هستیم که باید از هنر دم بزنیم.

 بنابراین این‌انفعال شدید، ریشه در انفعال هویتی دارد. و هویت از اندیشه و عقلانیت تغذیه می‌کند. یعنی شخصیت و هویت ما در گرو آن اندیشه و فلسفه حیاتی است که ما داریم. وقتی نارسایی هویتی داریم، یعنی نارسایی در اندیشه و عقلانیت ما وجود دارد که خود را در شخصیت و هویت ما نشان داده است و به تبع آن انفعال را برای ما پدید آورده است.

 امّا راه‌حل چیست؟ برای بیرون آمدن از این انفعال باید چه‌ کرد؟ چگونه می‌توان این انفعال زجرآور را از بین برد؟‌
اگر همین سیر را معکوس کنیم و مشکل را ریشه‌ای نگاه کنیم؛ برای حل مشکل انفعال، باید هویت و شخصیت جامعه را تامین کنیم و شاید هم گوش زد. و هویت از اندیشه تغذیه می‌کند و این اندیشه و عقلانیت است که پشتیبان هویت است؛ لذا برای رفع مشکل، باید روی این عقلانیت تمرکز کرد. پس ویرایش و ترمیم اندیشه راه حلی است که می‌تواند ما را از انفعال رهایی بخشد. باید به نارسایی‌های اندیشه سامان داد تا این اندیشه بتواند از هویت اسلامی – انقلابی ما پشتیبانی کند و ما را از این انفعال خارج کند.
  • حامد خواجه

یکی از مقوله‌های که می‌توان برای تاکید بر اهمیت فرهنگ به آن اشاره‌ کرد، هویت است. «هویت» برخواسته از فرهنگ است؛ در واقع موجودیت هویت یک جامعه به فرهنگ وابسته است و این فرهنگ هر جامعه است که هویت آن جامعه را تشکیل می‌دهد.

لذا می‌توان گفت فرهنگ، اساس استقلال یک جامعه است. همانگونه که هویت و خودباوری برای استقلال و رهایی از وابستگی لازم است، فرهنگ و توجه به فرهنگ هم لازم است؛ البته اگر نگوییم چند برابر!

اگر فرهنگ، مبدء شکل‌گیری هویت جامعه باشد؛ برای اصلاح جامعه و یا ایجاد هویت جدید، پرداختن به فرهنگ و اصلاح فرهنگ نیاز است و شاید بتوان گفت بدون فرهنگ، امکان هویت بخشی به جامعه وجود ندارد؛ هویتی که اراده‌ها و عزم‌های ملی را رقم می‌زند، باید از جاده‌ی فرهنگ بگذرد.

لذا به آن میزان که هویت برای‌مان اهمیت می‌یابد، باید فرهنگ هم برای‌مان دارای اهمیت باشد؛ نمی‌شود به دنبال خودباوری جامعه بود و از فرهنگ صرف نظر کرد و یا حتی فرهنگ را در راس و مقدم بر همه‌چیز قرار نداد.

  • حامد خواجه

تاریخ و تحلیل هویت‌ساز است. و از آنجایی که بی‌هویتی ما برای دشمنان‌مان بسیار مهم است روی این مُوَلِّدین هویت تمرکز کرده‌اند و به صورت ویژه‌ای به تحریف آن پرداخته و می‌پردازند.
این مستشرقین هستند که تاریخ ما را روایت می‌کنند تا مانع شکل‌گیری هویت ما بشوند. و در بُعد تحلیل وقایع روز هم نیز علاوه بر کم‌کاری‌های خودمان، تمرکز شده است که نارسا و گنگ باشیم؛ نارسایی حتی مانع دیدن شده است چه برسد به توان روایت کردن که به تحلیل بینجامد.
هویت‌سازی به وسیله تاریخ و تحلیل را باید بسیار جدی گرفت. در هر زمینه‌ای اگر قصد هویت‌سازی داشته باشید از بهترین راه‌ها بیان تاریخ در آن زمینه است به عنوان نمونه برای تربیت طلاب بیان تاریخ و میراث و تراث تهذیبی، راه‌کار ویژه‌ای است. حتی اگر در یک دانشی تصمیم بر هویت‌سازی باشد نیز بیان تاریخ آن دانش، شتاب زیادی به شکل‌گیری آن هویت دانشی می‌دهد به عنوان نمونه اگر هویت فقهی می‌خواهیم، باید تاریخ فقه و فقها را بدانیم.

هویت‌سازی به وسیله‌ی تاریخ و تحلیل آنقدر دارای اهمیت هست و آن قدر راهکار ویژه‌ای هست که بروی آن تمرکز شود و پایان‌نامه و مقالات متعدد در باب آن نوشته شود.

  • حامد خواجه
پنجره


✦ هرکس می‌خواهد ما را بشناسد داسـتان کـربلا را بخواند! "شهید آوینی"
┄┅••==✧؛✿؛✧==••┅┄
● طلبه | دُچار کتاب | سرگرم با ‎قلم
و در آرزوی فرهنگ آزاداندیشی
┄┅════┅┄

آخرین نظرات