پنجره

سهمِ من زِ آسمانِ معرفتش ❁ قدرِ یک پنجره است زین دوار

پنجره

سهمِ من زِ آسمانِ معرفتش ❁ قدرِ یک پنجره است زین دوار

طلبه|دُچار کتاب|سرگرم با ‎قلم

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «محرم» ثبت شده است

 در حدیث است که «جالسوا مَنْ‏ یُذَکِّرُکُمُ‏ اللَّهَ‏ رُؤْیَتُهُ» یعنی همنشینی برای خود انتخاب کنید که با دیدنش و با نشست و برخواست با او با مصاحبت با او، همین دیدن و مصاحبت شما را یاد خدا بیاندازد؛ خدا را در نزد شما تذکر دهد؛

امروز می‌خواهم یک هم‌نشین در تلویزیون به شما معرفی کنم؛ برنامه «حسینیه معلا». در سال‌های قبل توفیق نداشتم این برنامه را پی‌گیری کنم ولی امسال توفیق شد با بعضی از قسمت‌های این برنامه همراه شوم و اشک بریزم؛ آنچه از این برنامه جلو دوربین بود، واقعا عالی بود، حال پشت دروبین و همچنین نکات فنی برنامه‌سازی را نمی‌دانم؛ اما هر یک از این ۵ نفر یعنی مجری و چهار داور، هر کدام با روحیات مختلف، هر حرکت، سکون، گفته، نگفته و خلاصه هر کارشان تو را یاد امام حسین می‌انداخت؛ یاد حسینی که یک سال برای محرمش انتظار می‌کشیم؛ و این یاد حسین ارزشمند است و باید در زندگی‌ها زنده باشد؛ چه بسیار کسانی که به هر دلیلی نمی‌توانند در مراسمات و هیئات عزاداری شرکت کنند و پا به پای این برنامه اشک ریختن و عزاداری کردند.

حال و هوای کسانی که در این برنامه اجرا داشتند - چرا بگوییم اجرا؟ - حال و هوای کسانی که در این برنامه عزاداری و مداحی می‌کردند هم خواستنی بود و همچنین از حال و هوای عزادارانی که دور تا دور نشسته بودند از زن و مرد و در این مراسم شرکت کرده بودند نیز نشان از این داشت که جنس این برنامه با دیگر برنامه‌ها نمایشی متفاوت است؛ اینجا دیگر نمایش و بازی و بازیگری نیست؛ بروز واقعیت خود است؛ اگر امکان پخش پشت صحنه این برنامه وجود داشته باشد، به نظر می‌رسد که تمامی عوامل پشت صحنه در حال اشک ریختن و عزاداری باشند؛ همراه و هم‌پا با حاضران جلو دوربین؛ فیلم‌بردار چشمانش از اشک تار می‌شود و در همان حین در حال فیلم برداری از گریه یک عزادار است.

حسینیه معلا اصلا و ابدا یک مسابقه استعدادیابی نبوده است؛ همان نامی که برای آن برگزیدند شایسته است و با مسما؛ این برنامه یک حسینیه تلویزیونی بوده است؛ در حسینیه‌ها کسی برنده یا کسی برتر نمی‌شود، کسی برای خودنمایی و خودخواهی به این مکان نمی‌آید، اینجا جای عشّاق و نوکران حسین است. اینجا برای خدمتگزاری به عزادارن و نوکران حسینی بنا شده است. حسینیه معلا، یک حسینیه است؛ دیدید آنجایی را که به آقای پناهی گفتند راحت باش اینجا حسینیه است. برنامه ضبطی نیست که مراقب باشند چیزی خراب نشود؛ دیدید چقدر مداحان راحت بودند و اشک می‌ریختند و همراه عزادارانی که دل‌شان همراه بود، عزا‌داری می‌کردند، سینه می‌زدند و دم می‌گرفتند و می‌خواندند؟

و در پایان شعری از آقای برقعی به عنوان روضه تقدیم خوانندگان:

به نام نامی سر، بسمه‌ تعالی سر
بلند مرتبه پیکر، بلند بالا سر

فقط به تربت اعلات، سجده خواهم کرد
که بندۀ تو نخواهد گذاشت، هرجا سر

قسم به معنی لا یُمکِنُ الفرار از عشق
که پر شده است جهان، از حسین سرتاسر

نگاه کن به زمین! ما رأیت إلّا تن
به آسمان بنگر! ما رأیت إلّا سر

سری که گفت: «من از اشتیاق لبریزم
به سرسرای خداوند می‌روم با سر

هر آنچه رنگ تعلق، مباد بر بدنم
مباد جامه، مبادا کفن، مبادا سر.»

همان سری که “یحب الجمال” محوش بود
جمیل بود، جمیلا بدن، جمیلا سر

سری که با خودش آورد بهترین‌ها را
که یک به یک، همه بودن سروران را سر

زهیر گفت: حسینا! بخواه از ما جان
حبیب گفت: حبیبا! بگیر از ما سر

سپس به معرکه عابس، ”أجِنّنی" گویان
درید پیرهن از شوق و زد به صحرا سر

بنازم ”أمّ وهب” را، به پارۀ تن گفت
برو به معرکه با سر ولی میا با سر

خوشا به حال غلامش، به آرزوش رسید
گذاشت آخر سر، روی پای مولا سر

چنان‌که یک تن دیگر به آرزوش رسید
به روی چادر زهرا گذاشت سقا، سر

در این قصیده ولی آنکه حُسن مطلع شد
همان سری‌ست که برده برای لیلا سر

همان که احمد و محمود بود سر تا پا
همان سری که خداوند بود، پا تا سر

پسر به کوری چشمان فتنه، کاری کرد
پر از علی شود آغوش دشت، سرتاسر

میان خاک، کلام خدا مقطعه شد
میان خاک؛ الف، لام، میم، طا، ها، سر

حروف اطهر قرآن و نعل تازۀ اسب
چه خوب شد که نبوده است بر بدن‌ها سر

تنش به معرکه سرگرم فضل و بخشش بود
به هرکه هرچه دلش خواست داد، حتی سر

جدا شده است و سر از نیزه‌ها درآورده است
جدا شده است و نیفتاده است از پا سر

صدای آیۀ کَهفُ الرَّقیم می‌آید
بخوان! بخوان و مرا زنده کن مسیحا سر

بسوزد آن همه مسجد، بمیرد آن اسلام
که آفتاب درآورد از کلیسا سر

عقیله، غصه و درد و گلایه را به که گفت؟
به چوب، چوبۀ محمل، نه با زبان، با سر

دلم هوای حرم کرده است می‌دانی
دلم هوای دو رکعت نماز بالا سر

  • حامد خواجه
کدام محرم و صفر اسلام را نگه داشته است؟

جمله «محرّم و صفر است که اسلام را نگه داشته است» از مشهورات زمانه‌ی ما است ولی در معنای آن کمتر تامل می‌کنیم؛ اینکه کدام محرّم و صفر است که اسلام را نگه داشت؟ یا اینکه کدام اسلام با محرم و صفر زنده ماند؟

به خاطر عشق و شوری که به سیدالشهدا صلوات الله علیه داریم و درپی آن به دستگاه هیئت و عزاداری، معمولا اجازه نمی‌دهیم که عقل وارد این وادی شود و اشتباهات ما را گوش زد کند، نه تنها اجازه‌ی ورود عقل داده نمی‌شود که گاها از ورود «شرع» هم در این وادی ممانعت می‌شود؛ گاها حتی خودمان اجازه نمی‌دهیم که در این باب تامل کنیم و تقدسی مانع می‌شود که از خود بپرسیم این کدام عزاداری یا کدام محرم و صفر است که اسلام را نگه می‌دارد؟ اگر هر مجلس‌عزایی این کارکرد را دارد که اولین مجلس عزا را دشمنان سیدالشهدا گرفتند؛ اینکه اهل بیت علیهم السلام از بعد از قیام عاشورا، مدام توصیه می‌کردند یاد و نام حرکت امام حسین زنده نگه داشته شود، چه منظوری داشتند؟ آیا صرف عزاداری‌ها را توصیه می‌کردند؟ 

حتما شنیده‌اید که هیئت‌ها نقش خوبی در انقلاب اسلامی داشتند و عزاداری‌های آن زمان چقدر در کمک به انقلاب فعال بودند؛ اما این هم شنیدنی است که بودند هیئت‌هایی که مورد حمایت مادی و معنوی شاه ملعون بودند؛ هیئتی که از آن مبارزه، ظلم‌ستیزی، قیام و ... بیرون نیاید، چه کارکردی دارد؟ اینگونه هیئت‌ها چقدر می‌توانند به «اَحیوا اَمرَنا» حضرت امام صادق علیه السلام جامع عمل بپوشانند؟

در ادامه توجه شما را به بخشی از فرمایشات حضرت آقا در دیدار با مداحان در تاریخ ۳ بهمن ۱۴۰۰ جلب می‌کنم:

یک نکته‌ی مهمّی در باب هیئت هست و آن این است که امام -همان ‌طور که عرض کردم- در این دو روایت میفرمایند: اَحیوا اَمرَنا؛ مسئله‌ی ما را، مکتب ما را زنده نگه دارید یا زنده کنید. خب، امروز برای شما که در محیط شیعی، در محیط جمهوری اسلامی، در کشور مسلمان و شیعه نشسته‌اید، شاید اصلاً خیلی مفهوم نیست آن وقتی که امام صادق میگویند «اَحیوا اَمرَنا»، یعنی چه. در آن دوره‌ای که امام صادق فرمودند: اَحیوا اَمرَنا، احیای امرِ اهل‌بیت جزو سخت‌ترین و خطرناک‌ترین کارها بود؛ یک جهاد عظیم بود. حالا آن زمانهایی که ما در این زمینه زیاد بحث میکردیم، کار میکردیم -که آن حرفهای چهل پنجاه سال قبل ظاهراً چاپ شده و در اختیار افراد هست- [توضیح داده‌ایم.] زندگی مبارزاتی ائمّه و مبارزه‌ی اصحاب ائمّه جزو خطرناک‌ترین‌ها بود؛ چطور است که همه‌ی ائمّه به شهادت میرسند؟ چرا امام جواد در ۲۵ سالگی، امام عسکری در ۲۸ سالگی به شهادت میرسند؟ چرا اینها را میکُشند؟ چرا موسی‌بن‌جعفر (علیه السّلام) را چند سال به زندان می‌اندازند و در زندان به شهادت میرسانند؟ زندگی، زندگی مبارزه بود. در یک چنین شرایطی امام میفرماید: اَحیوا اَمرَنا؛ شما که می‌نشینید در آن جلسات هیئتی، احیای امر ما را بکنید؛ یعنی امام بزرگ‌ترین مبارزات را، خطرناک‌ترین مبارزات را، از اینها مطالبه میکند. پس هیئت جای چیست؟ جای جهاد. هیئت، کانون جهاد است؛ هیئت، کانون جهاد است؛ جهاد فی‌سبیل‌الله، جهاد در راه احیای مکتب اهل‌بیت، مکتب امام حسین (علیه السّلام)، مکتب شهادت. خب ائمّه (علیهم السّلام) چه جور جهادی میکردند؟ ائمّه جهاد نظامی که نمیکردند؛ جز معدودی -فقط حضرت امیرالمؤمنین، امام حسن‌ مجتبیٰ و حضرت امام حسین با شمشیر جنگیدند- بقیّه‌ی ائمّه که با شمشیر نجنگیدند؛ جهادشان چه بود؟ «جهاد تبیین»؛ همین که بنده مکرّر تکرار میکنم تبیین یا جهاد تبیین، تبیین کنید، روشنگری کنید. هیئت، محلّ جهاد تبیین است. به نظر من از این «اَحیوا اَمرَنا» این نکته‌ی بسیار مهم استفاده میشود.

حضرت آقا می‌فرمایند که هیئت جای جهاد است؛ اصلا کانون جهاد است. آن هم جهاد تبیین؛ روشنگری؛ والّا پرورش احساسات و عواطف و صرفا اشک گرفتن؛ که البته گریه بر حسین ارزشمند است؛ چقدر می‌تواند اسلام را نگه دارد؟ این گریه با معرفت است که اسلام را نگه می‌دارد؛ این گریه‌ای که مقدمه قیام است، اسلام را نگه می‌دارد؛ تبیین و روشنگری‌ها است که در بقای اسلام نقش داشتند و دارند.

  • حامد خواجه
امام حسین از تبیین تا قیام

رهبر انقلاب درباره قیام امام حسین علیه السلام فرمایشات مختلفی دارند؛ از قبل آنکه سکان رهبری را به دست بگیرند تا بعد از آن؛ سخنان ایشان در باب عاشورا و امام حسین واقعا جذاب و نو هستند و دیدگاه آدمی را نسبت به حرکت امام حسین اصلاح می‌کند؛ بخشی از سخنان ایشان در کتابی با عنوان «چهار گفتار» آمده است که در واقع چهار سخنرانی ایشان در سال‌های ۷۱، ۷۴، ۷۵ و ۷۷ می‌باشد.

به این چند جمله از فرمایشات ایشان توجه کنید:

«کسی مثل حسین‌بن‌علی (ع) که خودش تجسّم ارزشهاست، قیام میکند، برای این‌که جلوی انحطاط را بگیرد؛ چون این انحطاط میرفت تا به آن‌جا برسد که هیچ چیز باقی نماند برای اینکه کسی بخواهد مسلمان زندگی کند. ... امام حسین می‌ایستد، قیام میکند، حرکت میکند و یک تنه در مقابل این سرعت سراشیب سقوط قرار میگیرد.» ۷۷/۰۲/۱۸
«امام حسین را فقط به جنگِ روز عاشورا نباید شناخت؛ آن یک بخش از جهاد امام حسین است. به تبیین او، امر به معروف او، نهی از منکر او ... باید شناخت.» ۸۸/۰۵/۰۵

حضرت اباعبدالله الحسین جهادشان، قیام‌شان همراه با تبیین بوده است؛ حرکت ایشان از تبیین شروع می‌شود و قیام‌شان همراه با توضیح و تبیین است؛ ایشان حتی در روز مبارزه هم از رسالت تبیینی خود دست برنمی‌دارند. از این قبیل درس‌ها در حرکت سیدالشهدا زیاد است که باید با تامل در حرکت و قیام ایشان، آموخت و در زندگی به کار بست.

  • حامد خواجه
پنجره


✦ هرکس می‌خواهد ما را بشناسد داسـتان کـربلا را بخواند! "شهید آوینی"
┄┅••==✧؛✿؛✧==••┅┄
● طلبه | دُچار کتاب | سرگرم با ‎قلم
و در آرزوی فرهنگ آزاداندیشی
┄┅════┅┄

آخرین نظرات