قلم شهید چمران به حقیقت عالم وصل است.
احساس میکنی میفهمی که نگاشتههای یک عارف را می خوانی که طعم حرفهایش را چشیده است. مخصوصا که بعضی از نوشته ها موقعیتهای خاص داشته است و این را میتوان از توضیحات کوتاه ابتدا متنها فهمید که توسط گردآورنده یعنی مهدی چمران آورده شده است.این توضیحها راهگشا است برای درک متن.
وقتی شهید چمران را مینگرم با خود میگویم اینها افسانه نیست، بوده اند، در همین خاک و در همین زمین زیستهاند. و چقدر آدمی دلش می خواهد به آن تاریخ برود تنها برای هم صحبتی با چنین آدمهایی. تنها برای آنکه در هوای آنها نفس بکشد.
واقعا زمانه آنها چه زمانهای بود؟
چه درکی از عالم و هستی و از دین داشته اند که اینگونه زیستهاند و اینگونه رفتهاند؟!
واقعا چه شاگردانی در مکتب امام خمینی تربیت شدهاند ...
در خصوص فرهنگ نظریات متعدد و متنوعی وجود دارد؛ عمده و کلان در این باب دو نظریه است؛ یکی رهایی فرهنگ با این پشتوانه که اساسا امکان مدیریت و کنترل فرهنگ وجود ندارد و در مقابل نظریهای که میخواهد فرهنگ را کاملا مدیریت و کنترل کند.
امّا در این میان همانگونه که انقلاب اسلامی، در جهانی سراسر ناامیدی از راهی غیر از شرق و غرب، شگفتی آفرید و درخشید؛ اندیشهها ونظریههای برآمده از این انقلاب هم به همین نحو شگفتیآفرین و راه سوم هستند.
در کتاب "باغبانی فرهنگ" اثر فرزاد جهان بین؛ نظریهای از اندیشه حضرت آقا استخراج شده است و به تعبیر بهتر به دنبال تبیین دیدگاه و نظریه ایشان در باب فرهنگ هستند؛ نظریهای که راه سومی غیر از دو راه مذکور در صدر یادداشت را پیگرفته است.
این اثر نظریه «باغبانی فرهنگی» که عنوان اثر هم میباشد، تبیین میکند و با بیان مبانی نظری و استخراج اصول از این مبانی، این نظریه را کشف و تبیین میکنند. در واقع پشتوانهی محکمی برای این نظریه برپا میکنند؛ بر خلاف دیگر آثاری که برای پرداخته به اندیشه و نظریهی رهبری در موضوعی، صرفا نقل بیانات میکنند و کاملا با روش خشک «اخباری» با بیانات برخورد میکنند و حتی در تفحص هم متسک به روش اخباری میشوند؛ برخلاف اکثر آثار قبلی این نوشته به لحاظ روشی به صورت بسیار منظم و با پشتیبانه به بررسی نظام اندیشه و نظریه رهبری پرداختهاند و حتی اگر کسی با محتوا که فرهنگ و باغبانی فرهنگی باشد هم ارتباط نمیگیرد و یا احیانا نقدی به محتوا دارید، با مطالعه این اثر از این روش میتواند بهره وافری ببرد.
و در پایان اینکه این اثر بیشتر از آنکه کتاب باشد، یک مقاله است؛ یک مقاله علمی پژوهشی. با این دید به سمت این اثر بروید تا استفادههایتان بیشتر باشد.
نویسنده در این ۲۳۰ صفحه در قالب چند جستار به بررسی و نقد «اقتصاد نفتی» پرداخته است. البته به نظر میآید که صرف اقتصاد نفتی هدف نقد ایشان نبوده است و تمام «اقتصاد دولتی» را نشانه گرفته بود. نویسنده در هر جستار از این کتاب موضوعی خاص را انتخاب کرده و سعی کرده با بیان مشاهداتش از آن حوزه و مقایسه آن با سایر کشورها، ردپای مدیریت و اقتصاد نفتی در مشکلات آن حوزه را به خواننده نشان دهد.
مخاطب کتاب به زبان خود نویسنده هم در ابتدای کتاب و همچنین در انتها تحت یک درد دل، جوانان و افرادی هستند که هنوز وارد بازار کار نشدهاند؛ و اصلا مخاطب خود را هیچ نهاد و ارگان و یا مدیر دولتی و به تعبیر خود نویسنده سهلتی نمیداند. البته میتوان کسانی را هم که ابتدای بازار کار و در مواردی حتی مدیران را هم مخاطب این نوشته در نظر گرفت، ولی به هر حال در نظر نویسنده، مشکل به دست جوانان حل میشود.
از ویژگیهای این نوشتار، قالب داستانی و روایی آن است که همین ویژگی از طرفی باعث جذابیت آن شده و از طرفی هم باعث شده است که نتوان برای رد یا اثبات اداعاهای مطرح شده سند یا مدرکی در نوشته پیدا کرد.
در این کتاب بعد از یک مقدمه و درآمد، ۱۵ جستار آمده است که عناوین آن در ادامه به ترتیب ذکر خواهد شد و چند خطی هم گزارش از بعضی جستارها خواهد آمد.
عناوین جستارها:
قانان – بیکار آفرین – منطق آزاد – نه عامه پسند،نه خاصه پسند؛ فقط داستان مسئولین – کدام استقلال کدام پیروزی – صنعت دولتی شدن نفت – حزب در پیت – ریاست نفت – آنچه خوبان همه دارند، ما هم داریم – جمهوری اسلامی پاکستان – اقتصاد مورد نظر در دسترس نیست چیست – افق – توسعهی چینی و هندی و ژاپنی و مالزیایی و … – زمین صاف، زمین گرد، زمین مشبک – مقصر، مدیر سهلتی نیست!
بیکارآفرین:
نویسنده در این جستار قصد دارد با بررسی چند نمونه خاص از کارآفرینان ایرانی و بیان سرگذشتشان نشان دهد چگونه این «قانان» کار سالهاست که دست کارآفرین ایرانی را از پشت بسته است.
در ادامه نشان میدهد چگونه این دخالت دولت در بازار موجب کاهش شدید کارآیی نیروی تولیدی در کشور شده و تولیدکنندهها چگونه تصمیم به کنارهگیری از «تولید» گرفتهاند؛ چگونه سرمایهگذاران به جای بورس به سرمایهگذاری در بخش مسکن روی آوردهاند و چگونه دخالت دولت در حوزهٔ مسکن موجب نشت (فرار) سرمایه از داخل به سمت کشورهای حاشیهٔ خلیج فارس شده است.
کدام استقلال، کدام پیروزی:
امیرخانی در این جستار به سراغ «فوتبال» رفته تا نشان دهد دخالت دولتی تا چه حد میتواند در مسائل مختلف تاثیرگذار باشد. او در ابتدا مثالهایی از شکلگیری و رشد تیمهای بزرگ اسپانیایی و ایتالیایی میزند و نشان میدهد رقابت در فوتبال تا چه اندازه میتواند باعث پیشرفت آن شده و آن را به بالاترین سطح خود برساند. او با نگاهی به تاریخچه شکلگیری دو تیم تاج (استقلال) و پرسپولیس تلاش میکند نشاندهد چگونه دخالت دولتی این رقابت را که نیروی محرکه پیشرفت فوتبال است از بین میبرد.
حزب در پیت!
در این جستار، نویسنده به تفصیل به بیان تأثیر «نفت» در ساختار سیاسی ایران میپردازد و با مطالعه روند شکلگیری احزاب مختلف در آمریکا و لبنان (که بسیار با هم تفاوت دارند)، نشان میدهد چرا ساختار چند حزبی باعث پیشرفت سیاسی و در نتیجه اقتصادی یک کشور میشود. او سپس با بررسی روند تاریخی شکلگیری احزاب در ایران نشان میدهد چگونه نفت موجب از بین رفتن احزاب مختلف شده و ساختاری تک حزبی را در ایران به وجود آورده است.
در پایان آنچه از این کتاب متوجه شدم این است که در نگاه اولیه احساس میشود که نویسنده مخاطب را به سمت اقتصاد آزاد و نسخههای غربی اقتصاد فرا میخواند و راه حل اقتصاد بومی ایرانی اسلامی را گذر از نسخههای غربی میداند؛ البته این برداشت شخصی از متن است.
ولی اگر نگاه سلبی این نوشته را با نگاه اقتصاد مردمی جمع کنیم و هر دو نگاه را داشته باشیم؛ امکان زودتر رسیدن به «اقتصاد بومی» خودمان فراهم میشود.
انسان از نظر ساختار به گونهای است که اگر بخواهد نیازهایش به طور کامل برآورده شود، ناچار به زندگی اجتماعی است. و اجتماع هم تنها وقتی پاسخگوی کاملی برای نیازهای بشر است که دارای قانون باشد، و آن قانون باید دارای منشا قدسی باشد و از طرف خالق عالم و آدم فرستاده شده باشد تا پاسخگوی تمام ابعاد بشر گردد.
اما غرب جدید - تو بخوان مدرنیته - خواست بدون قانون قدسی زندگی اجتماعی خود را اداره کند، در نتیجه دچار بحران وضع کنونی شد.
عنایت دارید که فرهنگها و تمدنها مابازای خارجیِ اندیشهی انسانها هستند. لذا باید مواظب بود که تکنیک غرب ما را مقهور خود نکند، چرا که این غرب جدید که از عالم قدس بریده است، خود را پشت تکنیک پنهان کرده است. و از طرفی تکنیکِ موجود برخاسته از همان فرهنگی است که غرب برای خود انتخاب کرده است. فرهنگ بریده از قدس.
و هر تمدنی فرهنگ و ابزار مخصوص خود را میسازد و استفاده از آن ابزار ناخودآگاه فرهنگ مخصوص به خود را به همراه دارد. شما نمیتوانید ادعا کنید که از ابزار استفاده میکنید و فرهنگ نهفته در آن هیچ اثری در شما ندارد!
و تمدن غرب به خاطر وهمزدگیاش مقابل قداستهای الهی میایستد و به همین دلیل هم در نهایت نابود میشود. و آنچه در نهایت در تاریخ میماند تمدن دینی است با قرائت تشیع از اسلام. و انقلاب اسلامی شروع و طلوع آن تمدن است.
گفتگو از تمدن اسلامی، آن هم به صورتی که مدّ نظر شیعه است علاوه بر آنکه مانع انحراف از اهداف اصلی میگردد، ان شاء الله عامل ظهور بابرکت امام معصوم علیه السلام خواهد شد.
سلسله مباحث این کتاب در صدد است در شرایطی که بشریت از فرهنگ مدرنیته سرخورده است و به فکر راه چارهای اساسی است، او را متذکر فرهنگی نماید که عاقبت زمین و زمینیان باید به سوی آن فرهنگ باشد تا وعدهی اقامهی حق صورت بالفعل به خود بگیرد. و هرچه زودتر جهتگیری بشر به سوی آن تمدن شروع شود، بشر به همان اندازه زودتر به بلوغ خود نزدیک میگردد.
لذا برای فهم کتاب، آشنایی با فرهنگ مدرنیته و غرب لازم است، پیشنهادم کتابهای همین نویسنده است. (لینک کتابها)
و آخر سخن اینکه بدانید این همه دشمنی و کینه غرب بیدلیل نیست، کودکی که در خواب میدیدند به دنیا آمده و موسی وار رشد میکند و آنها اطمینان دارند که به دست این موسی نابود میشوند.
لذا در این سالها، افت خیزهای اجرایی نباید ما را از جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی غافل کند و از جهتگیری آن به سوی تمدن اسلامی ناامید نماید. تمدنی که با انکشاف ابعاد پنهان طبیعت باعث نابودی تمدن غرب میشود که فقط به سلطه برطبیعت میاندیشد.
و با این توصیفها تو خود فکرش را بکن وقتی یک انسان به ۴۰ سالگی میرسد، میگویند به پختگی نسبی رسیده است؛ حال این انقلاب کودکی که تولدش لرزه بر تمدن غرب انداخت اینبار به ۴۰ سالگی رسیده و از ترسی که هیبت ۴۰ سالگی در دل تمدن غرب انداخته، شلوارش کثیف شده است. و البته که به این راحتی دست از سر ما و انقلاب ما بر نخواهد داشت، بلاخره بحث فنا و نابودی است.