پنجره

سهمِ من زِ آسمانِ معرفتش ❁ قدرِ یک پنجره است زین دوار

پنجره

سهمِ من زِ آسمانِ معرفتش ❁ قدرِ یک پنجره است زین دوار

طلبه|دُچار کتاب|سرگرم با ‎قلم

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اقتصاد» ثبت شده است

درگیری‌های این‌روز‌ها در فلسطین به خوبی پوشالی بودن قدرت اسرائیل را نشان داد؛ دیدید که فلسطین با دست خالی چه به حال و روز اسرائیل آورد؟ اما این پوشالی بودن قدرت اسرائیل هنوز در باور مردم ما ننشسته است. مردم ایران باید باورد کنند که قدرت اسرائیل پوشالی است و یک «وفاق ملی» علیه اسرائیل صورت گیرد تا پشتیبان ورود «علنی» ایران به جنگ باشد. برای نابودی اسرائیل ایران باید محکم و علنی وارد میدان مبارزه شود و این به پشتیبانی مردم و همراهی افکار عمومی نیاز دارد؛ باید یک وفاق ملّی در ایران برای مبارزه بر علیه اسرائیل شکل بگیرد.

گمان نمی‌کنم کسی پیدا شود که از اسرائیل «نفرت» نداشته باشد؛ حتی طرفداران «زن، زندگی، آزادی» هم از این لکه ننگ متنفر هستند؛ امّا این کافی نیست؛ باید اسرائیل را دشمن خود بدانیم؛ تا هنگامی که اسرائیل به عنوان دشمن و عدو خود در باور‌ما نباشد، نمی‌توان توقع داشت که مردم برای مقابله با آن به پا خیزند. دشمن گرفتن یک تعبیر قرآنی است؛ «إِنَّ الشَّیْطَانَ لَکُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا».

مردم ما باید باور کنند بسیاری از مشکلات ما به خاطر این غده‌ی سرطانی در منطقه است؛ باید آن را از بین برد تا مشکلات‌ حل شوند. راه حل مشکلات، در نابودی اسرائیل است.

مردم ما باید باورکنند که مانع پشرفت ما اسرائل است؛

مردم ما باید باورکنند که اگر مشکل اقتصادی داریم، رفع آن در «گرو» نابودی اسرائیل است؛

باید اسرائیل نابود شود تا مشکلات اقتصادی ما برطرف شود.

  • حامد خواجه

این روز‌ها فروش اقساطی انواع کالا زیاد به چشم می‌خود؛ از لوازم‌خانگی گرفته تا لباس و تلفن همراه و رایانه و حتی خراکی‌ها و خدمات و مایحتایج روزانه. البته این زیادشدن را  از تبلیغاتی که می‌کنند عرض می‌کنم؛ در تلویزیون، بیلبور‌های خیابانی، فضای مجازی و حتی تبلیغات پیامکی. والّا تا به حال اقدام به این قسم از خرید‌ها نکرده‌ام. و از طرفی هم میلی به آن ندارم و احساس می‌کنم که به هر حال در نهایت، این من هستم که متضرر شده‌ام و کلاهی گشاد بر سرم رفته است.

این حجم زیاد از فروش اقساطی را می‌توان یکبار با این زاویه‌دید نگاه کرد که قدرت خرید جامعه پایین آمده است و لذا سرمایه‌داران عزیز به فکر مردم هستند و فروش قسطی دارند و یا حتی به فکر مردم هم نیستند، بلکه اجناس روی دست‌شان باد کرده و جامعه‌ی باقدرت خرید پایین را که طیف خوبی از معمول جامعه‌ها است را از دست داده و یا می‌دهد، لذا روی به فروش اقساطی آورده است و تلافی دیر به پول رسیدن را هم با درصد سود‌ها و بهره‌کشی‌ها از مردم، در می‌آورد. این یک زاویه نگاه است که باید اولا نهیبی باشد به دولت که حواسش به قدرت خرید جامعه باشد و تذکری هم به خود جامعه که متوجه خرید‌های بی‌وجه باشد که با خرید‌های نفسانی که با هیچ منطق و عقلانیتی پشتیبانی نمی‌شود، خود را برده و اسیر سرمایه‌داری و سرمایه‌داران نکند.

یک زاویهنگاه دیگر که قصد این نوشته جلب توجه به آن است هم می‌تواند وجود داشته باشد. چرا سرمایه‌داری که تنها به فکر جیب خود است، اینگونه حاضر می‌شود به صورت اقساطی کالای خود را بفروشد؟ آن‌هم بعضا با همان قیمت نقدی که در بازار هست! آیا فروش نرفتن کالا با توجه به تورم‌های موجود، به نفع صاحبان کالا نیست؟ کالا را هر چه دیرتر بفروشد، سود بیشتری می‌برد و سرمایه او رشد می‌کند؛ با این حال چرا حاضر می‌شود با نرخ سود پایینی کالای خود را به صورت اقساطی بفروشد؟ از این تعامل سرمایه‌دارن می‌توان چیزی را کشف کرد؛ به خصوص که این تعامل «فروش اقساطی» در مقطع‌های مختلف، نوسان دارد؛ در برهه‌ای اصلا نمی‌توانی فروش اقساطی پیدا کنی و در برهه‌ای در همه‌ی تبلیغات می‌خواهند فروش اقساطی را در چشم تو فرو کنند.

به نظر می‌رسد این رویه سرمایه‌دارن برخواسته از پیش‌بینی‌شان و یا حتی علم‌شان از نرخ رشد تورم می‌باشد. اینکه می‌بینی در ابتدای دولت آقای روحانی فروش اقساطی برخلاف انتهای دولت قبل، زیاد می‌شود و همینطور در میانه‌های دولت اقای روحانی و حتی در دوران پایانی دولت ایشان، فروش اقساطی کم می‌شود اگر هم هست، نرخ سود و بهره آن بالا است، به خاطر همین اوضاع رشد تورم است.

و اینکه می‌بینیم در دولت آقای رئیسی هنوز فروش اقساطی کم نشده است بلکه روبه افزایش است، می‌تواند یک نشانه خوب باشد؛ اینکه رشد تورم، کنترل شده است و یا اینکه احساس سرمایه‌داران و پیشبینی‌شان این است که نرخ رشد تورم، آنقدر زیاد نخواهد بود که از فروش نرفتن کالای خود سود ببرند؛ بلکه برای سود بردن نیازمند فروش هستند حتی شده به صورت اقساطی.

دوستی دارم که از سال ۸۸ در بورس بوده است و یدطولایی در این قضیه دارد و کاملا فهم‌های اقتصادی دارد؛ در مقاطعی که ضرر‌های زیادی متوجه بورسی‌ها شده بود، جان سالم به در برده است؛ او می‌گفت که از این شدت تبلیغات فروش‌های اقساطی، متوجه می‌شوم که کجا و چگونه باید سرمایه‌گذاری کنم.

و در پایان بگویم که در این یادداشت قصد دفاع از دولت انقلابی آقای رئیسی نبوده است و دفاع از عملکرد قابل قبول ایشان -در مجموع با دیدن شرایط و اقتضائات و دست‌آورد‌ها- ورود‌های راحت‌تر و سهل الوصول‌تر می‌توان داشت و به راحتی با کمی تامل این قابل پذیرش است که در مجموع وضعیت اقتصادی به نفع قشر مستضعف در حال بهبود است.
مقصود از این یادداشت توجه دادن به این نکته است که همیشه با تحلیل‌های منفی، وقایع را تحلیل نکنیم، گاهی هم در عین دیدن آن زاویه منفی، کمی هم از زاویه‌های مثبت نگاه کنیم؛ و مهم‌تر اینکه گمان‌ نکنیم که همین یک زاویه نگاه است و تمام!

  • حامد خواجه

در تحلیل‌های ما باید «نقش دشمن» پررنگ و کلیدی باشد؛ در این یادداشت قصد دارم منطق پشت این اندیشه را تا حدودی توضیح بدهم.

ایرانِ اسلامی با «مستکبرین» یک چالش بزرگی دارد؛ در واقع با دنیای استکبار؛ به این چالش و درگیری باید نگاه کلان داشت.

مشکل استکبار با جمهوری اسلامی این است که اگر جمهوری اسلامی، «پیشرفت» کند، رونق بگیرد، در دنیا بدرخشد، منطق «لیبرال‌دموکراسی» دنیای غرب باطل خواهد شد.

چرا «لیبرال‌دموکراسی» برای مستکبرین اینقدر اهمیت دارد؟
با منطق لیبرال‌دموکراسی، غربی‌ها توانستند حدود سه قرن همه‌ی دنیا را غارت کنند؛ یک جا گفتند اینجا آزادی نیست، وارد شدند؛ یک جا گفتند دموکراسی نیست، وارد شدند؛ به بهانه‌ی ایجاد دموکراسی و به بهانه‌هایی مانند این، اموال آن کشور را، خزائن آن کشور را، منابع آن کشور را غارت کردند بردند؛ اروپای فقیر ثروتمند شد، به قیمت به گِل نشستن بسیاری از کشورهای ثروتمند مثل هند. اگر کمی از تاریخ هند بخوانید و کمی هم از اوضاع امروز هند مطلع باشید، خواهید فهمید که این بدبختی و بی‌چارگی امروز هند از کجا ناشی می‌شود. اگر علاقه داشتید کتاب سه جلدی «نگاهی به تاریخ جهان» اثر نهرو را بخوانید.

یک نمونه دیگر که با همین منطق توسط مستکبرین نابود شد، همین کشور همسایه؛ افغانستان است. به بهانه‌های واهی ۲۱ سال دزدیدند و بردند و کشتند و نابودکردند و در نهایت هم مفتضحانه مجبور به ترک آنجا شدند.

حال اگر یک حکومتی و یک نظامی در دنیا به وجود بیاید که منطق «لیبرال‌دموکراسی» را رد کند و با یک منطق واقعی به مردم کشورش هویّت بدهد، آنها را زنده کند، آنها را بیدار کند، آنها را قوی کند و در مقابل لیبرال‌دموکراسی بِایستد، واضح است که این خود باعث شکست لبیرال‌دمکراسی است و مایه دلگرمی مستضعفین؛ و نظامی که با «پیشرفت» و موفقیت‌ِخود  آن‌منطق را درهم خواهد شکست، جمهوری اسلامی است.

تفاوت جمهوری اسلامی با لیبرال‌دمکراسی:
لیبرال‌دموکراسی بر پایه‌ی «نفیِ دین» بنا شده بود، و جمهوری اسلامی بر پایه‌ی «دین» بنا شده؛ آنها ادّعای مردمی بودن کردند، و جمهوری اسلامی به معنای واقعی کلمه یک «نظام مردمی» است. یک دلیل و شاهد هم برای مردمی بودن همین است که بعد از رحلت امام تا امروز، دولت‌هایی که در جمهوری اسلامی سر کار آمدند، هیچ دو دولتی از لحاظ فکری شبیه هم نبودند. یک دولت آمده، دولت بعدی با یک تفکّر دیگری سرِ کار آمده است.

مشکل غرب و استکبار با جمهوری اسلامی این است که جمهوری اسلامی در حال «پیشرفت» است، رونق میگیرد، و این پیشرفت را همه‌ی دنیا می‌بینند و به آن اعتراف میکنند و این برای غرب غیر قابل تحمّل است؛ این ریشه اصلی چالش و درگیری است؛ هرچند که در داخل هستند کسانی که تحت تاثیر تبلیغات این پیشرفت را نمی‌بینند و یا منکر آن هستند. این تحریم‌ها و این فشار‌ها هم به خاطر پیشرفت ایران است به خاطر قوی شدن ایران است، به خاطر ترس از ایران قوی و پیشرفته است؛ ایران قوی و پیشرفته که باعث تضعیف منطق و ابزار چپاول استکبار می‌شود. پس  چالش اصلی چالش «پیشرفت و عقبگرد» است. و خط مقدم این دشمنی هم آمریکا است. (بیانات آقا در دیدار مردم اصفهان ۲۸/ ۸ / ۱۴۰۱)

چند نمونه از پیشرفت‌ها:
در همین چند هفته‌ای که اکثرا مشغول به اغتشاشات بودیم، چندین پیشرفت در عرصه‌های مختلف داشته‌ایم که در ادامه اشاره‌ای به بعضی از آن‌ها می‌کنم؛ از شما تقاضا دارم منصفانه به این موارد را در ذهن خود مرور کنید و بگویید کدام یک از این‌ها پیشرفت نیست! (این موارد را حضرت آقا در همان سخنرانی فوق الذکر اشاره فرمودند)

یکی از پیشرفت‌های بزرگی که در همین چند هفته رقم خورده است؛ دستیابی دانشمندان ایرانی به روشی جدید برای درمان سرطان خون می‌باشد، پیشرفت بعدی بومی‌سازی یک دستگاه کلیدی برای چاه‌های نفت و گاز، اقدام مهم بعدی افتتاح خطّ آهن بخش مهمّی از بلوچستان که در واقع خط شمال به جنوب است، خلیج فارس و عمان را به خزر وصل می‌شود، یک پیشرفت که باعث سوزش زیادی برای دشمنان داخلی و خارجی شده است راه‌اندازی پالایشگاه فراسرزمینی است، شش نیروگاه برق در همین چند هفته بهره‌برداری شده است، اگر به یاد داشته باشید همین چند سال اخیر دولت قبل در تابستان مشکل برق داشتیم و گاها در زمستان مشکل گاز. یکی از بزرگ‌ترین تلسکوپ‌های جهان در همین روز‌هایی که ما مشغول به «زن، فحشا، هرزگی» بودیم، رونمایی شد. از موشک ماهواره‌بر رونمایی شد. اگر واقعا به دنبال حقیقت هستید همین موشک هایپرسونیک را سرچ کنید و ببینید این چه فناوری است که به آن دست‌یافته‌ایم و وجدان‌تان را قاضی کنید که این‌ها پیشرفت هست یا نه؟!

منکر مشکلات نیستیم!
و البته که در واقعیت جامعه مشکلات هم هست؛ و عمده هم «مشکلات اقتصادی» هست و مهم‌ترین مشکل ما هم امروز مشکل اقتصادی است؛ چنانچه مشکل اقتصادی اختصاص به ایران ندارد البته شرایط ایران متفاوت است. و البته که دهه‌ی ۹۰ به لحاظ اقتصادی، وضعیت خوبی نداشتیم ولی از طرفی نباید تلاش‌هایی که در حال انجام است برای بهبود وضعیت اقتصادی را منکر شد، این بی‌انصافی است. و برای رفع این مشکل اقتصادی باید تلاش کرد اتفاقا باید همه بیایند پای کار حل این مشکل.

و امّا وظیفه در این مقطع چیست؟
فکر می‌کنم وظیفه در این مقطع کاملا روشن باشد؛ اینکه نقطه‌ی کلیدی «پیشرفت» است، و ایران اسلامی پیشرفته و قوی راه حل تمام چالش‌ها است؛ اینکه صحنه‌ی جهاد و مبارزه امروز، پیشرفت است؛ با مرور دوباره‌ی قلم‌فرسایی‌های بالا به این‌ نتیجه می‌توان رسید.
امروز باید به هر نحوی و در هر زمینه‌ای که امکانش را داریم مشغول پیشرفت و ساختن ایران شویم؛ ساختن ایران قوی و پیشرفته؛
و از طرفی هم باید پمپاژ امید کرد؛ چرا که نه تنها مبارزه خود نیازمند «امید» است بلکه دشمن برای مانع پیشرفت شدن، در حال ایجاد ناامیدی و یاس است؛ پس یکی از صحنه‌های مبارزه می‌شود ایجاد امید و مقابله با ناامیدی‌ها. و این نیاز به روایت دارد.
امید‌هایی که منجر به پیشرفت همه جانبه‌ی ایران اسلامی بشود؛ و جان مایه پیشرفت همه‌جانبه و حقیقی، اراده‌ی ملی و مردم‌سالاری است (بیانیه گام دوم)

  • حامد خواجه

نویسنده در این ۲۳۰ صفحه در قالب چند جستار به بررسی و نقد «اقتصاد نفتی» پرداخته است. البته به نظر می‌آید که صرف اقتصاد نفتی هدف نقد ایشان نبوده است و تمام «اقتصاد دولتی» را نشانه گرفته بود. نویسنده در هر جستار از این کتاب موضوعی خاص را انتخاب کرده و سعی کرده با بیان مشاهداتش از آن حوزه و مقایسه آن با سایر کشورها، ردپای مدیریت و اقتصاد نفتی در مشکلات آن حوزه را به خواننده نشان دهد.

مخاطب کتاب به زبان خود نویسنده هم در ابتدای کتاب و همچنین در انتها تحت یک درد دل، جوانان و افرادی هستند که هنوز وارد بازار کار نشده‌اند؛ و اصلا مخاطب خود را هیچ نهاد و ارگان و یا مدیر دولتی و به تعبیر خود نویسنده سه‌لتی نمی‌داند. البته می‌توان کسانی را هم که ابتدای بازار کار و در مواردی حتی مدیران را هم مخاطب این نوشته در نظر گرفت، ولی به هر حال در نظر نویسنده، مشکل به دست جوانان حل می‌شود.

از ویژگی‌های این نوشتار، قالب داستانی و روایی آن است که همین ویژگی از طرفی باعث جذابیت آن شده و از طرفی هم باعث شده است که نتوان برای رد یا اثبات اداعا‌های مطرح شده سند یا مدرکی در نوشته پیدا کرد.

در این کتاب بعد از یک مقدمه و درآمد،‌ ۱۵ جستار آمده است که عناوین آن در ادامه به ترتیب ذکر خواهد شد و چند خطی هم گزارش از بعضی جستار‌ها خواهد آمد.

عناوین جستار‌ها:
قانان – بی‌کار آفرین – منطق آزاد – نه عامه پسند،نه خاصه پسند؛ فقط داستان مسئولین – کدام استقلال کدام پیروزی – صنعت دولتی شدن نفت – حزب در پیت – ریاست نفت – آنچه خوبان همه دارند، ما هم داریم – جمهوری اسلامی پاکستان – اقتصاد مورد نظر در دسترس نیست چیست – افق – توسعه‌ی چینی و هندی و ژاپنی و مالزیایی و … – زمین صاف، زمین گرد، زمین مشبک – مقصر، مدیر سه‌لتی نیست!

بی‌کارآفرین:
نویسنده در این جستار قصد دارد با بررسی چند نمونه خاص از کارآفرینان ایرانی و بیان سرگذشت‌شان نشان‌ دهد چگونه این «قانان» کار سال‌هاست که دست کارآفرین ایرانی را از پشت بسته است.
در ادامه نشان می‌دهد چگونه این دخالت دولت در بازار موجب کاهش شدید کارآیی نیروی تولیدی در کشور شده و تولیدکننده‌ها چگونه تصمیم به کناره‌گیری از «تولید» گرفته‌اند؛ چگونه سرمایه‌گذاران به جای بورس به سرمایه‌گذاری در بخش مسکن روی‌ آورده‌اند و چگونه دخالت دولت در حوزهٔ مسکن موجب نشت (فرار) سرمایه از داخل به سمت کشور‌های حاشیهٔ خلیج فارس شده‌ است.

کدام استقلال، کدام پیروزی:
امیرخانی در این جستار به سراغ «فوتبال» رفته تا نشان دهد دخالت دولتی تا چه حد می‌تواند در مسائل مختلف تاثیرگذار باشد. او در ابتدا مثال‌هایی از شکل‌گیری و رشد تیم‌های بزرگ اسپانیایی و ایتالیایی می‌زند و نشان می‌دهد رقابت در فوتبال تا چه اندازه می‌تواند باعث پیشرفت آن شده و آن ‌را به بالاترین سطح خود برساند. او با نگاهی به تاریخچه شکل‌گیری دو تیم تاج (استقلال) و پرسپولیس تلاش می‌کند نشان‌دهد چگونه دخالت دولتی این رقابت را که نیروی محرکه پیشرفت فوتبال است از بین می‎‌برد.

حزب در پیت!
در این جستار، نویسنده به تفصیل به بیان تأثیر «نفت» در ساختار سیاسی ایران می‌پردازد و با مطالعه روند شکل‌گیری احزاب مختلف در آمریکا و لبنان (که بسیار با هم تفاوت دارند)، نشان می‌دهد چرا ساختار چند حزبی باعث پیشرفت سیاسی و در نتیجه اقتصادی یک کشور می‌شود. او سپس با بررسی روند تاریخی شکل‌گیری احزاب در ایران نشان می‌دهد چگونه نفت موجب از بین رفتن احزاب مختلف شده و ساختاری تک حزبی را در ایران به وجود آورده است.

در پایان آنچه از این کتاب متوجه شدم این است که در نگاه اولیه احساس می‌شود که نویسنده مخاطب را به سمت اقتصاد آزاد و نسخه‌های غربی اقتصاد فرا می‌خواند و راه حل اقتصاد بومی ایرانی اسلامی را گذر از نسخه‌های غربی می‌داند؛ البته این برداشت شخصی از متن است.
ولی اگر نگاه سلبی این نوشته را با نگاه اقتصاد مردمی جمع کنیم و هر دو نگاه را داشته باشیم؛‌ امکان زود‌تر رسیدن به «اقتصاد بومی» خودمان فراهم می‌شود.

  • حامد خواجه

جنرال وسلی کلارک رئیس سابق ستاد ارتش آمریکا و فرمانده سابق ناتو در سال ۲۰۰۷ با صراحت اعلام کرد که حادثه ۱۱ سپتامبر بهانه‌ای برای ویران کردن لبنان، عراق، سوریه، لیبی، سومالی، سودان و ایران بود. این جنرال کهنه کار آمریکا ادامه داد: تمام ۷ کشور به غیر ایران با جنگ نابود شدند. ولی به دلیل قدرت نظامی ایران، استراتژی به نابودی نرم تغییر کرد.

او همچنین گفت تحریم‌ها ۲ هدف دارند. یا ایران دچار آشوب می‌شود، که پروژه سوریه (جنگ داخلی) اجرا می‌شود. یا ایران تسلیم مذاکره می‌شود که پروژه عراق و لیبی (خلع سلاح و حمله نظامی) اجرا می‌شود. ایران راهی جز پیروزی در جنگ اقتصادی ندارد. یا پیروز می‌شود و ابرقدرت می‌شود یا شکست می‌خورد و نابود می‌شود.
منبع:کتاب " برج های دوقلو...نوشته : خوان آنتونیوسارین...استاددانشگاه شیکاگو (+)

چند سال از انتشار این گفتگو گذشته است؟ آیا لحظه‌ای دشمنان از تحریم‌ها دست برداشته اند؟ حتی وقتی با کلید‌داران به سمت جام تلخ برجام رفتیم و در خیابان‌ها به پای کوبی و جشن پرداختیم باز هم دست از تحریم و جنگ اقتصادی برنداشتند. وقتی ترامپ با تمام دیوانه‌بازی‌هایش رئیس جمهور می‌شود آیا جز این فهمیده می‌شود که نبرد پیش‌رو اقتصادی است؟ نکند باور دارید که مردم آمریکا ترامپ را انتخاب کردند؟!

ای کسانی که برای تحمیل برجام بر پیکر ایران صد‌ها سکه طلا پاداش می‌گیرید، بدانید اگر نیمی از این وقت را که در راه برجام تلف کردید در راه اقتصاد صرف می‌کردید، حال این اوضاع اقتصادی کشور نبود. در اوج جنگ اقتصادی وزیر اقتصاد نداشتن  چه معنایی دارد؟

از این گفتوگو سالها می‌گذرد و کشورمان، ایران توانست مقابل شدیدترین تحریم‌های اقتصادی مقاوت کند و از  تهدیدهای نظامی هم عبور کند. البته کشورمان به همّت و تحمل مردمانش این پیروزی را دارد؛ نه مسئولانی که چشم امید به غرب بسته‌اند. و آن‌هایی که چشم خود را بسته‌اند بدانند که صبر این مردم عزیز بی‌نهایت نیست! 

اکنون این ایران است که سرنوشت منطقه غرب آسیا را تعیین می‌کند و به یک قدرت جهانی تبدیل شده است. و آن هم تنها به خاطر مردم این خاک است. مردمی که در این جنگ اقتصادی هم مانند ۸ سال دفاع مقدس، مجاهدت می‌کنند.

  • حامد خواجه
پنجره


✦ هرکس می‌خواهد ما را بشناسد داسـتان کـربلا را بخواند! "شهید آوینی"
┄┅••==✧؛✿؛✧==••┅┄
● طلبه | دُچار کتاب | سرگرم با ‎قلم
و در آرزوی فرهنگ آزاداندیشی
┄┅════┅┄

آخرین نظرات