پنجره

سهمِ من زِ آسمانِ معرفتش ❁ قدرِ یک پنجره است زین دوار

پنجره

سهمِ من زِ آسمانِ معرفتش ❁ قدرِ یک پنجره است زین دوار

طلبه|دُچار کتاب|سرگرم با ‎قلم

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اربعین» ثبت شده است

در دوران پساکرونا همانگونه که اینترنت در زندگی‌های روزمره‌ جدی شده است، در سفر‌های اربعینی هم این مقوله جدی شده است. اینکه حتما به نحوی وصل به فضای مجازی باشیم؛ حال یا با سیم‌کارت‌های عراقی و یا با رومینگ‌های سیمکارت‌های داخلی و یا وای‌فای‌های رایگان. بسیار نزدیک است که اینترنت، به یکی از نیاز‌های اولیه و ضروری بشری  تبدیل شود و اگر این تبدیل رخ دهد در مسیر پیاده‌روی همانگونه که نذری طعام و خراکی می‌دهند، احتمال دارد نذری اینترنت هم بدهند؛ کما اینکه بعضا این اتفاق هم اکنون البته نه با اسم نذری، در حال رخ دادن است.

امّا چرا اینقدر وابسته به اینترنت هستیم؟
یک بُعد شبه‌اعتیادی به اینترنت، بلایی بود که کرونا بر سرمان آورد یا حداقل آن را تشدید کرد؛ به تعبیری یکسال زندگی کردن در اینترنت که حتی برای کار‌های روزمره نیز غرق در اینترنت بودیم این وابستگی به اینترنت را به دنبال خود داشت. این بعد پسا کرنایی جهان را هم اگر کنار بگذاریم؛

یک بُعد دیگر هم میل شدید «در تماس بودن» و «خبر دادن» و «خبر گرفتن» است که تا حدودی این هم به اعتیاد نزدیک شده است؛ اینجا هم یک مسئله‌ای است که چگونه پس از آمدن تلفن‌های همراه، این حجم از نگرانی به وجود آمد؟ و اساسا چرا باید این حجم از نگرانی برای بعضی از بی‌خبری‌ها وجود داشته باشد؟ مگر قبلا که اینگونه تلفن همراه رواج نداشته است، اوضاع چگونه بوده است؟ چرا نیاز داریم در روز ۱۰ بار از نزدیکان خبر بگیریم؟ نباید به این راحتی به وسوسه‌های شیطان دامن بزنیم؛ اگر در این چنین مواقعی مقابل وسوسه‌های شیطانی نایستیم و به راحتی به آن تن بدهیم، در بزنگاه‌ها نیز نمی‌توانیم از وسوسه‌ها رهایی یابیم. این بعد هم به کنار.

ولی چرا در این سفر اربعینی هم نمی توانیم از «شبکه‌های اجتماعی» دل بکنیم؟
مانند معتاد‌ها شده‌ایم؛ چرا مانند؟ بهتر بگوییم معتاد شده‌ایم آن هم به متاعی که آنچنان تقبیح نمی‌شود و کوچک و بزرگ هم نمی‌شناسد؛ مذهبی و غیر مذهبی ندارد؛ این هم شاهد و نشانه اعتیاد که در سفر اربعینی که باید از تعلقات دل کند و کمی از دنیا و زندگی دنیایی قبلی خود دور شویم و کمی هم تجربه‌ی جدید داشته باشیم، نیز گرفتار هستیم؛ آن هم چه بدگرفتاری؛ در این زمینه بیشتر تامل کنید؛ چرا اینقدر اینترنت و به خصوص شبکه‌های اجتماعی، ما را درگیر خود می‌کند؟ این همه وابستگی از کجا آمد؟ و اگر هم مایل بودید در این زمینه مطالعه کنید، برای شروع  کتاب «اینترنت با مغز ما چه می‌کند؟» از نیکلاس کار  مفید خواهد بود.

  • حامد خواجه
اربعین خانوادگی‌ می‌چسبد!

صدای پای کاروان پیاده روی اربعین به گوش می‌رسد و نوای "حلابیکم یا زوار الحسین" از آسمان می‌آید؛ اربعین نزدیک است، کوله‌های‌تان را بسته‌اید؟

قبلا در مورد اربعین و به خصوص حضور بانوان در پیاده‌روی اربعین سیاه‌ای تقدیم کرده بودم؛ در اینجا می‌توانید ببنید! همچنین فیشی از بخشی از سخنرانی حضرت آقا در سال ۱۳۵۲ در مورد اربعین با عنوان «کنگره عظیم جهانی اربعین» تقدیم حضورتان شده است. تحلیلی که ایشان از اربعین دارند بسیار جذاب و خواندنی است؛ توصیه می‌کنم قبل از ادامه پست آن را مطالعه کنید.

و اما یادداشت امروز...
اگر کمی دور و اطراف سربچرخانیم، می‌بینیم که کاروان‌هایی که نوجوانان را برای بردن زیارت و به خصوص اربعین در حال شکل‌گیری است، در حال زیاد شدن هستند؛ و این در حال تبدیل شدن به یک رویه است؛ البته که اردو برای کار‌های تربیتی - فرهنگی نیاز است؛ اما اینقدر راحت نوجوانان و حتی جوانان را از خانواده‌ها جدا کردن و آن‌ها را به پیاده‌روی اربعین بردن، کار درستی نیست؛ در این امر مهم نیاز است از جهات متعدد تامل شود. به نظر می‌رسد حتی در مباحث تربیتی، این خانواده است که محوریت دارد، که متاسفانه این رویکرد خیلی کم و به صورت نادر در مجموعه‌های تربیتی و فرهنگی مدنظر است؛ و به کل بریده از خانواده‌ها به فکر تربیت نسل نوجوان و جوان هستند؛ حال بماند اوضاع وخیمی که در مجموعه‌هایی است که به دنبال تربیت قبل از نوجوانی هستند!

این گسترش کاروان‌های نوجوانان اربعینی -چه دختران و چه پسران- برخواسته از همین نقص در نظرگاه تربیتی است که برای خانواده نقش محوری قائل نیست؛ والّا اگر کاروان اربعین هم بخواهد ببرد، می‌تواند خانوادگی ببرد.

در این مجال نمی‌گنجد که از مبانی فقهی، فرهنگی و تربیتی این محوریت خانواده قلم‌فرسایی کنم؛ لذا به خاطر همین عنوان این یادداشت "سفر اربعین باید خانوادگی باشد" نشده است که در نظر شخصی خود بنده این به ثبت افتاده است که باید پیاده‌روی اربعین را خانوادگی رفت.

امّا توصیه‌ام به تمامی کسانی که در این عرصه هستند به خصوص کسانی که مشغول کاروان‌های اربعینی نوجوانان و مجردی هستند، این است که بیشتر در رویه خود تامل کنن؛ بسیار به لوازم کار خود فکر کنند.

و در پایان اینکه قبول «کل الخیر فی باب الحسین» امّا این منافاتی با تفکر و تامل کردن در رویه‌های‌مان ندارد.

(تصاویری از اربعین خانوادگی)

 

 

  • حامد خواجه

شیعه یک جمع متفرقی بود. یک جامعه‌ای بود که در یک جا، در یک مکان زندگی نمی‌کردند. در مدینه بودند‌، در کوفه بودند‌، در بصره بودند‌، در اهواز بودند‌، در قم بودند‌، در خراسان بودند، اطراف و اکناف بلاد. اما یک روح در این کالبد متفرق و در این اجزاء متشتت در جریان بود.

مثل دانه‌های تسبیح یک رشته و یک نخ همه‌ این‌ها را به هم وصل می‌کرد. چه بود آن رشته؟ رشته‌ اطاعت و فرمانبری از مرکزیت تشیع، از رهبری عالی تشیع یعنی امام. همه‌ این رشته‌ها به آنجا متصل می‌شد. قلبی بود که به همه‌ اعضاء فرمان می‌داد. و به این ترتیب تشیع یک سازمان و یک تشکیلاتی بود. ممکن بود دو نفر از حال هم خبر نداشته باشند اما بودند کسانی که از حال همه با خبر بودند. اطاعت و فرمانبری آنها به حساب بود، فریاد زدنشان از روی دستور بود، سکوتشان بر طبق نقشه بود.
همه چیزشان با حساب بود. فقط یک عیبی کار آنها داشت و آن اینکه همدیگر را کمتر می‌دیدند. اهل یک شهر‌، شیعیان یک منطقه البته یکدیگر را می‌دیدند. اما یک کنگره‌ جهانی لازم بود برای شیعیان روزگار ائمه(ع).

این کنگره‌ جهانی را معین کردند. وقتش را هم معین کردند. گفتند در این موعد معین در آن کنگره هر کس بتواند شرکت کند. آن موعد روز اربعین است و جای شرکت، سرزمین کربلا است. چون روح شیعه روح کربلایی است‌، روح عاشورایی است. در کالبد شیعه تپش روز عاشورا مشهود است. شیعه هر جا که هست دنباله‌روی عاشورای حسین است. این هم که می‌بینی همه جا این تپش‌هایی که در شیعه مشهود شده‌، از آن مرقدِ پاک ناشی شده. این شعله‌هایی بوده که از آن روح مقدس و پاک و از آن تربت عالی مقدار سرکشیده. به جان‌ها و روح‌ها رسیده. انسان‌ها را به گلوله‌های داغی تبدیل کرده و آنها را به قلب دشمن فرو برده.

بنابراین مسئله‌ اربعین یک مسئله‌ مهمی است‌، اربعین یعنی میعاد شیعیان در یک کنگره‌ بین‌المللی‌ و جهانی برای سرزمینی که خودش خاطره‌انگیز است آن سرزمین‌. سرزمین خاطره‌ها است‌، خاطره‌های باشکوه‌، خاطره‌های عزیز‌، سرزمین شهدا‌، مزار کشته‌شدگان راه خدا‌، اینجا جمع بشوند تشیع‌، پیروان تشیع و دست برادری و پیمان وفاداری هر چه بیشتر بدهند.

اگر امروز هم بتوانند شیعیان آن سرزمین پاک و مقدس را یک چنین میعادی قرار بدهند. البته بسیار کار بجا و جالبی خواهد بود و همین دنباله‌گیری از راهی است که از ائمه‌ هدی(ع) به ما ارائه دادند.

سخنرانی در مسجد امام حسن مجتبی(ع)/ مشهد ۲۴ اسفند ۱۳۵۲

  • حامد خواجه

پیاده‌روی اربعین از دهه ۳۰ شمسی شروع شده است و به تدریج تا دهه‌ی ۵۰ شرکت‌کنندگان زیاد شدند و به جمعیت هزاران نفری رسید.

با اوج گرفتن‌های این پیاده‌روی، دولت بعث احساس خطر کرد و مخالفت‌ها و مانع‌تراشی‌هایش شروع شد؛ در سال ۱۳۵۴ شمسی جمعیت بزرگی به سمت کربلا حرکت کرد، این جمعیت شعاری با این مضمون که «ای آقا و سرور ما اگر دست و پایمان را هم قطع کنند سینه‌خیز به‌سوی تو خواهیم آمد» داشت، در میانه‌های راه نظامیان دولت بعث برخورد شدیدی داشت و عده‌ای بازداشت شدند و حتی شش نفر از شیعیان نجف که برنامه‌ریز این حرکت بودند، اعدام شدند.

پس از این اتفاق، پیاده‌روی اربعین به صورت مخفیانه و در قالب گروه‌های کوچک دو سه نفره آن هم از مسیر‌های بیابانی انجام می‌شد؛ اگر در ایّام اربعین برنامه‌های صدا و سیما را دنبال کرده باشید، یک فیلم سینمایی هم چند سالی است در این ایام پخش می‌شود که مسافران یک مینی‌بوس به بهانه خراب بودن ماشین‌شان آن را هُل می‌دهند که پیاده به زیارت رفته باشند و در مسیر با مشکلات و برخورد‌های نظامیان بعثی مواجهه می‌شوند -هر چه در گوگل سرچ کردم نتوانستم نام این فیلم را پیدا کنم!-

در برخورد‌های صدام با این پیاده‌روی منقول است که بر سر زائرین با بالگرد قیر داغ می‌ریختند و یا تیر اندازی و ... ولی خوب بنده در این خصوص تحقیقی نکرده‌ام و شفاهی این موارد را شنیده‌ام.

در آن ایام اهالی و ساکنین روستا‌ها و آبادی‌های در مسیر زائرین، به صورت پنهانی پذیرای زوار بودند و در مواجهه با مامورین بعثی آن‌ها را میهمانان خود معرفی می‌کردند تا جان‌شان در امان باشد.

امّا خوب این‌روز‌ها می‌بینیم که یک سیل جمعیت از زن و مرد و بچه، کوچک و بزرگ، پیر و جوان در این مسیر در جریان است. چندسالی هم هست که مردم ایران استقبال خوبی از این مراسم باشکوه داشته‌اند، تا حدی که در دو سال آخر قبل از کرونا، احساس می‌شد ایران خالی شده است و دیگر کسی در آن نیست!! بماند که رفقای ما در همین سال‌های کرونایی که مرز‌ها مثلا بسته بود هم به پیاده‌روی رفتند.

در خصوص اصل رفتن یا نرفتن به زیارت اربعین و پیاده‌روی اربعین نمی‌خواهم صحبت کنم بلکه موضوع کمی خاص‌تر است؛ مسئله و موضوع این پست «حضور بانوان در پیاده‌روی و زیارت اربعین» است.

قبل از پرداختن به مسئله اصلی، می‌خواهم یک کتاب پیشنهاد کنم به همه‌ی دوستانی که تا به این‌جای پست همراه بوده‌اند؛ چه کسانی که مصمم به شرکت در این پیاده‌روی و زیارت هستند و چه کسانی که مصمم به نرفتن و چه کسانی که هنوز تصمیم نگرفته‌اند و یا کسانی که ته‌دلشان هنوز راضی نشده است و به کسانی که زیارت اولی هستند و همچنین کسانی که توفیق‌ داشته‌اند در این سفر معنوی شرکت کنند، به هر حال اگر تا اینجای کیبرد‌فرسایی‌های من دوام آورده‌ای، اگر این کتابچه‌ی حدودا ۹۰ صفحه‌ای را نخوانی، به خودت جفا کرده‌ای؛ منظورم کتاب «اربعین حسینی؛ امکان حضور در تاریخی دیگر» از استاد طاهرزاده است؛ امکان دانلود رایگان آن هم وجود دارد. اگر هنوز به خواندنش راضی نشدی، حداقل فهرست این کتاب را نگاهی بینداز!

برگردیم بر سر اصل مسئله حضور بانوان در پیاده‌روی اربعین آری یا خیر؟

همین ابتدای کار برای کسانی که حوصله خواندن ادامه متن را ندارند یک کلمه‌ای جواب بگویم: هیچ کدام بلکه باید!

بانوان باید در این حرکت تاریخی شرکت کنند، حضور بانوان در این حرکت لازم است؛ البته در حد امکان. نمی‌خواهم نسخه شخصی برای کسی بپیچم، هر کسی خود می‌تواند شرایط خود را بسنجد و وظیفه خود را بیابد ولی اگر قرار باشد حکم کلی کنیم در خصوص حضور بانوان در پیاده‌روی اربعین، بنده فقط و فقط لزوم آن را می‌فهمم ولاغیر!

به تعبیر استاد طاهرزاده اگر بانوان در این حرکت تاریخی شرکت نکنند،‌ این حرکت عقیم خواهد ماند. وجه تشبیه خوبی هم ایشان در این خصوص دارند که به حضور بانوان در صحنه‌ی انقلاب اسلامی و مبارزات تشبیه می‌کنند که در حرکت انقلاب اسلامی هم زنان پا به پای مردان حاضر در صحنه بودند.
آیا در دوران انقلاب اسلامی و دوران مبارزه قبل از انقلاب اسلامی، کسی می‌گفت زنان نباید بیاند در میدان مبارزه؟ حضرت امام به این حضور بانوان افتخار هم می‌کردند.

خوب از روی منبر بیاییم پایین و کمی هم کف میدانی مسئله را بررسی کنیم؛ بنده که این گونه محکم نظر می‌دهم البته خود در اوایل از دسته مخالفین بودم با همان استدلال‌های دیگران؛ ولی اگر آدم نظرش تغییر نکند که آدم نیست؛ بنده بعد از اینکه چندین سال توفیق شرکت در این مراسم را داشته‌ام و به عینه مسئله را در دل حادثه تجربه کرده‌ام، می‌گویم این حرف بی‌خودی است که به طور کلی می‌گویند اربعین جای زنان نیست. کسانی که بر این باور هستند، نه واقعا این حرکت را فهمیده‌اند و نه نقش زنان را در جامعه می‌فهمند! در نهایت این زنان هستند که تمدن‌ساز هستند و اگر واقعا اربعین را یک حرکت تمدنی بدانی، نمی‌توانی بر این عقیده باقی بمانی که اربعین جای زنان نیست!

البته با همه‌ی این‌موارد خوب باید ملاحظاتی را هم در نظر گرفت که واقعا عمده‌ی بانوان ما خود به این مسائل واقف هستند؛ منظورم سختی‌ها و مشکلات سفر اربعینی نیست، این سختی‌ها برای زن و مرد، برای هر دو هست، حالا یکی کمی بیشتر یا کمتر؛ مسئله این است که باید باور خودمان را نسبت به این سفر معنوی و این حرکت تاریخی تغییر دهیم؛ به تعبر عرفی‌تر به دنبال این نباشیم که حتما دست‌مان را به ظریح مطهر برسانیم و یا اینکه حتما در بین الحرمین وارد شویم و... شما وقتی در حال قدم زدن در این مسیر هستید، هنگامی که در ۸۰ کیلو‌متری کربلا هم هستید، باز هم در حال زیارت هستید، باز هم در محضر امام تشرف پیدا کرده‌ای، اصلا چرا می‌خواهی این پیاده‌روی را زود تمام کنی؟ چرا این‌قدر عجله داری؟ مگر دلت می‌آید وقتی در محضر امامت هستی، زود مجلس را تمام کنی؟

نگاهی به این چند خطی که در ادامه از کتاب جرعه‌هایی از زلال معنویت برای‌تان آورده‌ام، بیندازید.

وقتی دست برسینه می‌گذاریم و السلام علیک را به امام می‌گوییم یعنی به محضر ایشان مشرف شده‌ایم، این اصلی در خور توجه است که دوری یا نزدیکی و یا حیات و ممات در این گفت و گوی مستقیم و تشرف باطنی و قلبی بی‌تاثیر است.

چرا در زیارت به دنبال یک لذتی هستید که شاید اصلا توهمی باشد، چرا فقط در حرم می‌خواهید با امام ارتباط بگیرید؟ بنده منکر شرف و اهمیت مکان که در اینجا حرم مطهر باشد، نیستم، و منکر این نیستم که در حرم راحت‌تر ارتباط با امام برقرار می‌شود؛ ولی شما می‌توانید در تمام طول مسیر همان ارتباطی که در حرم با امام می‌گیرید را با امام خود داشته باشید، با همان کیفیت. این توصیه عمومی بود و مرد و زن نمی‌شناسد، امّا بیشتر متوجه بانوان مکرم است که لازم نیست حتما خود را به ضریح برسانید.

در خصوص بردن یا نبردن کودکان هم سخن بسیار است، ولی می‌دانم دیگر دارم زیاده روی می‌کنم و سر عزیزان را با حرف‌هایم درد می‌آورد؛ لذا همه‌ی دوستان را به چند پست اینستاگرامی از حمید کثیری ارجاع می‌دهم.

بچه‌ها را اربعین پیاده‌روی ببریم یا نه؟
برنامه‌ریزی پیاده‌روی اربعین همراه با بچه‌ها
وسایل مورد نیاز سفر خانوادگی اربعین
هزینه‌های سفر اربعین برای خانواده

  • حامد خواجه
پنجره


✦ هرکس می‌خواهد ما را بشناسد داسـتان کـربلا را بخواند! "شهید آوینی"
┄┅••==✧؛✿؛✧==••┅┄
● طلبه | دُچار کتاب | سرگرم با ‎قلم
و در آرزوی فرهنگ آزاداندیشی
┄┅════┅┄

آخرین نظرات