در طول سه روزی که مراسم معنوی اعتکاف برگزار میشد، دغدغهای ذهنم را مشغول کرده بود؛ و این دغدغه از جایی شروع شد که شب ولادت حضرت امیرالمومنین برای نماز به یکی از مساجد مراجعه کردم و در عین ناباوری دیدم که در مسجد بسته است! با خود گفتم شاید جشنی در مسجد برقرار است و احیانا میخواهند شام بدهند و برای آنکه غذا کم نیاید، درهای مسجد را بروی مردم بستهاند (!!) کمی در اطراف مسجد گشتم، دیدم که چند جوانی که لباس خادمی داشتند، درون حیاط مسجد بودند؛ از آنها پرسیدم، درب ورودی مسجد کدام سمت است؟ که گفتند، مسجد به خاطر اعتکاف تعطیل است؛ و با شنیدن کلمه تعطیل کاملا وا رفتم و از درون احساس فروریختن کردم؛ به سختی تعطیلی مساجد در شب و نصف شب را تاب میآوردم؛ و حال با گوش میشنیدم و با چشم میدیدم که شب ولادت حضرت امیرالمومنین، وقت نماز، در مسجد را بستهاند؛ هر چند این رویه را کاملا غلط میدانم و به نظرم کاملا خلاف دین است؛ حداقل تا آنجایی که حقیر دین را شناخته است، اینگونه رفتار کردن و برنامهریزی کردن، در هیچکجای دین جای ندارد و اجازه آن داده نشده است، ولی خوب کوتاه آمدم و سرم را پایین انداختم و رفتم محل کار برای خواندن نمازی فُرادا که میتوانست در مسجد در کنار مومنین به جماعت باشد، در کنار محبین حضرت علی در شب ولادتش و بعد از نماز شادباش این عید مبارک را بهم دیگر هدیه کنیم؛ ولی خوب قسمت نبوده؛ و اینکه شاید و شاید و شاید چون مسجد در محاصره معتکفین خواهر بوده است، نیاز بوده است که برای تمهید و آمادهسازی، نماز جماعت و جشن و سرور شب ولادت حضرت امیر تعطیل شود. حتما متولیان فرهنگی این گونه برنامهریزیها پاسخی قانع کننده در برابر خداوند متعال خواهند داشت که اینگونه بدون پشتبانه دینی برنامهریزی فرهنگی میکنند. القصه خدا را شکر که نمیخواستند حتما به حکم اصلی اعتکاف پایبند باشند که باید در «مسجدجامع» شهر معتکف شد؛ و الّا بنا داشتند سه روز به خاطر خلوتی شخصی با خدایخودشان، مردمان را از کار و زندگی باز دارند؛ آخر مسجدجامعْ قرار است محل کلیه شئونات دینی بلکه تمامی شئونات یک جامعه باشد؛ حال به کنار که ما اگر سال به سال هم به مسجدجامع شهر یا روستایمان نرفیتم، نه چرخ زندگیمان متوقف میشود و نه دینداریمان. بگذریم که شرح ماجرا طولانی نشود و حوصله شما از سر نگذرد.
اما این داستان همچنان ادامه دارد؛ فردای آن روز برای نماز ظهر به مسجد محل خودمان مراجعه کردم، البته نه برای نماز بلکه به خاطر خرید از فروشگاه کنار آن، که روی در آن مسجد کاغذی چسبانده بودند که مسجد تعطیل است! بازهم به بهانه اعتکاف! که عکس آن را در ابتدای همین یادداشت میتوانید ببنید. اینجا دیگر اعتکاف خواهران نیست که نیاز باشد، مسجد را تعطیل کنند، که همان تعطیلی مسجد به خاطر اعتکاف خواهران هم منطقی قوی ندارد؛ اما اینجا دیگر چرا؟! آیا خلوتی که با خدا میخواهید بسازید، اینقدر سست است که اگر کسی دو رکعت نماز در مسجد بخواند، خلوت شما شکسته میشود؟ یا چه؟
خطابم کاملا به مسئولین امر و برنامهریزان به اصطلاح فرهنگی است؛ برادر عزیزم، اگر نمیدانی، نکن! واقعا بعضی از وقتها با نکردنها درست میشود، کمی بنشین و فکر کن و اگر جایی هم به مشکل خوردی بپرس! در این قم آنقدر آیتالله پیدا میشود که سوالات خود را نزد آنها ببرید و بپرسید که آیا اینگونه اعتکاف گرفتن، اینگونه برنامهریزی فرهنگی، آسیبی هم دارد؟ آیا پشتوانه شرعی هم دارد یا اینکه به خاطر کار بدون فکر و تامل و حتی پر از زحمت و از خود گذشتگی، به خاطر کمی درنگ نکردن و تامل نکردن، به جای نسیم بهشتی، آتش جهنی برای خود میخرید؟
شما به چه اجازه در شهرکی (پردیسانِ قم) که به خاطر نفهمی شهرسازیمان در فاصلههای زیاد مسجد احداث شده است، همین چند مسجد را هم به اسم اعتکاف تعطیل میکنید؟ مگر نمیشود معتکفین در کنار کسانی که فقط برای نماز به مسجد میآیند، به اعتکاف خود مشغول باشند؟ مگر حضور غیر معتکف در مسجد، اعتکاف معتکفین را باطل میکند؟ آیا از اعتکافهای پیامبر در مسجد الحرام نشنیدهاید؟ آیا هیچگاه شنیدهاید که پناه بر خدا مسجد الحرام تعطیل شود؟ این چه بدعتی است که پایهریزی میکنید؟ چرا به راحتی از دین مردم مایه میگذارید؟ اگر قرار بود سرمایه مادی و دنیاییتان را هم اینگونه تدبیر و برنامهریزی کنید، به راحتی و بدون تامل و مشورت با اهل آن وادی، دست به کار میشدید؟ روشن است که در مورد پول و ثروت خود و درست سرمایهگذاری کردن آن در سهام بورس یا هر قمارخانهٔ دیگری، کاملا جانب احتیاط را رعایت میکنید ولی نمیدانم چرا اینگونه نسبت به دین الهی لاابالی هستید؟!
بعدا افزوده شده:
در کانال آقای یامینپور مطلبی مرتبط با این بحث دیدم، در ادامه برایتان نقل میشود:
بله، محور اعتکاف "خلوت" است. اما اعتکاف فقط در مسجد "جامع" شهر پذیرفته میشود... و در این شرط،
نکتهی ظریفی است.
خلوت، عزلت از جامعه مؤمنین و سلوک در حاشیه تاریخ نیست. حتی درونیترین و فردیترین عبادات در قیام و حضور در متن تاریخ پذیرفته میشود.
...وگرنه امام را در کربلا سر میبُرند و مومنی مقدس در کنج خانقاهی سر به سجده تسبیح خدا میگوید!
سلام علیکم
منم رفتم مسجد و شوکه شدم.
ولی به نظرم فقط سوء مدیریت نیست.
نوع ساخت مساجد و مناسب نبودن معماری آن برای چند کار همزمان و همچنین برخی مشکلات که نسل جدید دارند باعث چنین کاری شده.
به نظرم مساجد کوچک و حاشیهای را میبستند بهتر بود تا مساجد بزرگتر و اصلیتر.