پنجره

سهمِ من زِ آسمانِ معرفتش ❁ قدرِ یک پنجره است زین دوار

پنجره

سهمِ من زِ آسمانِ معرفتش ❁ قدرِ یک پنجره است زین دوار

طلبه|دُچار کتاب|سرگرم با ‎قلم

۲۱ مطلب با موضوع «سیاسی» ثبت شده است

بازی ایران و قطر را دیدید؟ هنگامی که سرود ملی پخش می‌شد و تماشاگران و بازیکنان باهمدیگر سرود ملی را همخوانی می‌کردند را هم دیدید؟

اگر این قسمت از مهم بازی را از دست داده‌اید، حتما ببینید؛ لازم نیست گوگل‌کنید، برای‌تان آورده‌ام:

 

 

به خصوص به ثانیه ۲۴ دقت کنید؛ تماشاچی‌ها در حال زمزمه چه‌مضمونی هستند؟ دخترانی که «ز ز آ» می‌خواهد آنها را از خود و دشمن این خاک و بوم کند؛ پرچم ایران را پوشیده‌اند و سرود ملی زمزمه می‌کنند؛ آن‌هم چه مضامینی؛ پیامت ای امام استقلال آزادی ...

بله این است معجزه انقلاب اسلامی؛ انقلابی که باید آن را انقلاب اندیشه‌ها خواند؛ انقلاب آگاهی.
در خفقانی که امانیزم در شرق و غرب ایجاد کرده بودند و هیچ کس راهی برای برون رفت از این خفقان نمی‌شناخت و جهان روبه‌سوی ناامیدی داشت؛ نوری معجزه‌گون در ایران ۵۷ درخشید و هژمونی شرق و غرب را درید و راهی نو درانداخت. و مگر با جز آزاداندیشی می‌توان از چنبره هژمونی شرق و غرب نجات پیدا کرد؟ مگر جز آزاداندیشان می‌توانند برای خرق پارادایم غالب به پاخیزند؟ اصلا مگر جز آزاداندیش در چنین اوضاعی که جهان گرفتار آن بود و راهی جز شرق یا غرب نمی‌دید، می‌تواند به قیام فکر کند؟ مگر جز آزاداندیش می‌تواند به پا خیزد؟ حاشا و کلا!

+ فیلمی از همخوانی سرود ملی توسط تماشاگران

۲۲ بهمن سالروز این معجزه را تبریک می‌گویم!
در پاسداشت این نعمت الهی؛
پرشور در راهپیمایی شرکت خواهیم کرد!
و همچنین در انتخابات

  • حامد خواجه

لطیفه:
معلم ابتدای کلاس از شاگردانش می‌خواهد که برای شفای بیماران صلوات بفرستند؛ همه صلوات می‌فرستند، به جز یک نفر!
از او می‌پرسد: عزیزم چرا تو صلوات نفرستادی؟
دانش‌آموز پاسخ می‌دهد: آخه بابام پزشکه، اگه بیمارا خوب بشن، بی‌کار میشه؛ دیگه درآمد نداره!

ضمن احترام از تمامی پزشکان متعهد و با تقوا و انقلابی عزیز، و عذر خواهم اگر ساحتی از ایشان لکه‌دار شد؛ از این جُک بگذریم و منطق پشت آن را دریابیم و کمی در تحلیل‌های‌مان از آن استفاده کنیم.

اوج حماقت است که فکر کنیم آمریکا دنبال صلح است؛ و یک «پایدار» هم کنار آن می‌گذارد برای خر کردن بعضی از جاهلان داخلی تا کُد را بگیرند و در اوج نفهمی و نادانی، بگویند آهان یافتم که چرا آمریکا و اسرائیل نسل‌کشی در غزه را متوقف نمی‌کند؛ چون دنبال صلح پایدار است؛ کسی نیست به این‌ها بگوید احمق، تو خر شده‌ای، چرا به دنبال خر کردن ما هستی؟!

روشن است که اگر صلح اتفاق بیوفتد، خزانه آمریکا خالی می‌شود؛ آمریکا از فروش تسلیحات درآمد دارد؛‌ مگر از این درآمد می‌گذرد؟!
این درآمد هنگفت را مگر کنار می‌گذارد؟ آن هم چه‌کسی؟ آمریکا! روشنفکر عزیز کمی هم تاریخ را ورق بزنی، بد نیست؛ خیلی دور نمی‌خواهد بروی، فقط کافی‌است ببینی بر سر خود ما چه آورده است.

ادبیات این یادداشت را بر من ببخشید!
بعضی وقت‌ها چاره‌ای نیست.

  • حامد خواجه

اوایل جنگ غزه، می‌گفتند حجم بمب‌هایی که بر سر این یک وجب خاک ریخته شده، نزدیک به دو بمب اتم است؛ الان بعد گذشت حدود سه‌ماه نمی‌دانم چند بمب اتم شده است. و از این هزاران بمب و موشکی که بر سر مردم غزه ریخته شد، دو ترکش هم نصیب مردم ایران در کرمان شد؛ امّا این دو ترکش بیشتر به چشم آمد تا آن همه بمب و موشکی که بر سر مردم فلسطین ریخته شد. می‌دانید چرا؟ چون اینجا در امن و آرامش بودید و آنجا دائما در التهاب و درگیری؛ در میدان نبرد ترکش شوخی بیش نیست.

این ترکش شاید بتواند ما را از خواب مرگ نسبت به انسانیتی که در غزه ذبح می‌شود بیدار کند، گرد نفرت‌انگیز رخوت را از ما بتکاند.

تصاویر دلخراش بمب‌گزاری کرمان را ببنید تا متوجه خون‌خواری دشمن بشوید؛ دشمنی که به زن و بچه و خیام هم رحمی نمی‌کند. آنقدر ببینید تا فکر «تنش‌زدایی» از ذهن‌تان بیرون رود؛ این سم مهلک باید از جان و روح‌تان خارج شود؛ مگر با گرگ هم می‌شود تنش‌زدایی کرد؟! گمان میکنید که گوشه‌ای بنشینیم و نان‌مان را سق بزنیم و کاری به جنایت‌هایی که بر سر انسانیت می‌آید نداشته باشیم، با ما کاری نخواهند داشت؟! زهی خیال باطل.

الْخَیْرُ کُلُّهُ‏ فِی‏ السَّیْفِ‏ وَ تَحْتَ ظِلِّ السَّیْفِ؛ هر آنچه خیر هست در جهاد و درگیری و مبارزه است. اگر امنیت و آرامش هم می‌خواهید راه آن جهاد است و جهاد است و جهاد است.

  • حامد خواجه

نه‌اُم دی‌ماه روزی است که مردم برای نجات کشور خود به پا خواستند؛ روزی است که آشوب‌ها کشور را به سمت نابودی می‌کشاند و خواص دو پهلو‌گو، گاه از این طرف و گاه از آن طرف می‌گفتند؛ یکی به نعل و یک به میخ می‌زدند؛ امّا مردم بودند که از خواص پیشی گرفتند، و برای خواباندن آتش فتنه، به‌پا خواستند. خود وارد صحنه شدند.
و هر بار که مردم به‌پا خیزند، هر بار که مردم به صحنه بیایند، «معجزه» می‌شود؛ معجزه یعنی اینکه خدا خود به میان می‌آید؛ از خودم این را نمی‌گویم این در قرآن است و خود خدا وعده داده است که «إِنَّ اللَّهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّىٰ یُغَیِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ ۗ».

و روزی که خدا به صحنه بیاید، می‌شود «یوم الله»؛ همان‌گونه که به کعبه می‌گوییم خانهٔ خدا؛ بعضی از روزها و زمان‌ها را هم به خدا نسبت می‌دهیم؛ چرا کعبه را می‌گویند خانه خدا؟ به خاطر شرافت مکانی، به خاطر حرمت مکانی و ... با همین منطق بعضی از زمان‌ها هم به خداوند متعال نسبت داده می‌شود؛ مانند روز هجرت پیامبر اکرم، روز فتح مکه، ایام جنگ صفین؛ کمی هم برویم عقب تر مثلا روز بیرون آمدن قوم نوح از کشتی و برخورداری آنان از سلام و برکات و یا مثلا روز رهایی حضرت ابراهیم از آتش، و یا از جمله مواردی که در قرآن به آن اشاره شده است، روز رهایی قوم حضرت موسی از آل‌فرعون است.

بیاییم کمی جلو‌تر و مصادیق معاصر ایام الله را هم بگوییم؛ مثلا ۱۵ خرداد و یا ۱۹ دی و همچنین ۱۷ شهریور و مهم‌تر ۲۲ بهمن.

و از جمله ایام الله روز ۹ دی می‌باشد.

امّا یوم الله نامیدن روزی، به غیر از مقدس کردن آن و زنده نگه‌داشتن یاد و خاطره آن، ثمره دیگری نیز دارد؟
پاسخ این سوال را در آیه ۵ سوره ابراهیم جستجو کنیم؛ در این آیه این چنین آمده است:
«وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَىٰ بِآیَاتِنَا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَکَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَذَکِّرْهُم بِأَیَّامِ اللَّهِ ۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَاتٍ لِّکُلِّ صَبَّارٍ شَکُورٍ »

آیه می‌گوید: «و ما موسی را با آیات خود فرستادیم که قومت را از ظلمات بیرون آور و به عالم نور برسان و روزهای خدا را به یاد آنها آور، که در این یادآوری بر هر شخصی که صبور و شکرگزار است دلایل روشنی نهفته است.
به نظرتان چرا از حضرت موسی خواسته شده است که «ایّام الله» را برای قوم خویش یادآوری کند؟ چرا حضرت موسی می‌بایست روزهایی که در آنها اتفاقات مهمی روی داده است و قدرت خدا در آن روزها بیشتر آشکار شده است را یادآوری کند؟ آیا جز برای عبرت‌گرفتن است؟

آری در این یادآوری‌ها و زنده‌نگه‌داشتن ایام الله بسیار عبرت نهفته است؛ آن چه که از نان شب هم برای هر قوم و ملتی ضروری است؛ به خصوص برای ملت ما که از چندین طرف مورد هجمه است، در دل درگیری‌ها است و دائما در حال جهاد است؛ این ملت نباید خسته شود، نباید روزهایی را که خدا به صحنه آمده است را فراموش کند، بلکه نه تنها باید از آن عبرت بگیرد، بلکه امیدوارتر از همیشه باشد.

یک ملت وقتی بداند و ایمان داشته باشد که هنگامی که به‌پا خیزد و خود به صحنه بیاید، خدا خود به صحنه می‌آید و خود تغییر را رقم می‌زند، این ملت آیا می‌تواند نا‌امید هم بشود؟

لذاست که ایام الله و زنده‌نگه‌داشتن و تذکر به آن بسیار جدی می‌شود؛ چرا که یادآور می‌شود که هر زمانی که شما مردم به‌پا خواستید و اراده کردید و به صحنه آمدید، خدا خود به میان می‌آید و معجزه رقم خواهد خورد؛ مگر نچشیدید یوم‌الله‌های گذشته را؟ مگر به چشم خود ندیدید، هنگامی که قدرت خدا به صحنه آمد و کسی را یارای مقابله با آن نبود؟ مگر به چشمان خود این معجزه عیان را ندیدید؟

پس بدانید کسانی که می‌خواهند «ایام الله» را به فراموشی بسپارند و یا به دنبال مسخره کردن آن هستند و یا در تکاپو هستند تا ملتی ایام الله را از یاد ببرند؛ اینان خواسته یا نا‌خواسته، در سپاه دشمنان خداوند هستند. حال می‌خواهد مسلمان باشد یا نه، شیعه باشد یا نه.

  • حامد خواجه
چرا ذهن مردم ایران برای اسرائیل مهم است؟

به این فکر کرده‌اید که چرا اسرائیل برای مردم فارسی زبان کار رسانه‌ای می‌کند؟ آن‌هم با خود نام اسرائیل؛ یعنی بماند اینکه بسیاری از رسانه‌ها و خبررسانی‌هایی که بدون نام و نشان در خدمت اسرائیل هستند؛ ولی با این وجود «اسرائیل فارسی» هم مشغول است.

گمان نمی‌کنم این کار برای زبان دیگری هم رقم بخورد یا خورده باشد؛ سرچی زدم، به نظر می‌آمد که چنین چیزی نباشد، اگر می‌شناسید به من هم بگویید؛ ظاهرا حتی «اسرائیل عربی» هم پیدا نشد؛ در حالی که به خاطر درگیری مستقیم با فلسطینی‌ها و به خصوص عرب‌ها، باید این مقوله برای او جدی باشد؛ اما باز هم ذهن ایران و ایرانی برای او دارای اهمیت ویژه است؛ به نظر‌تان چرا؟ جواب این پرسش در یادداشت قبل نیز بوده است؛ منتهی در این یادداشت قصد دارم زاویه نگاه جدیدی را باز کنم.

این مسخره‌ترین جواب است که گفته شود اسرائیل به فکر «آزادی» و حقوق بشری است که در ایران نیست و برای همین اسرائیل به زبان فارسی را راه انداخته است. به خاطره مسخره بودن این پاسخ اصلا دیگر ادامه نمی‌دهم؛ یک رژیم غاصب و کودک کش، که ابایی از کارش هم ندارد، به فکر حقوق بشر باشد!!

امّا بازگردیم به سوال اصلی، چرا ذهن مردم ایران برای اسرائیل اهمیت می‌یابد که اینگونه در کنار پشتیبانی‌های رسانه‌ها و خبر‌گزاری‌های رسمی و غیر رسمی و همچنین پیاده‌نظام شبکه‌های اجتماعی، دست به تأسیس اسرائیل فارسی می‌زند و به دنبال به دست آوردن ذهن مردم ایران است؟

دو روز پیش در ساندویچی منتظر آماده شدن فلافل بودم که گفتگوی فروشنده با یکی از مشتری‌ها توجه من را به خود جلب کرد؛ فروشنده می‌گفت: پس چرا ایران به اسرائیل حمله نکرد؟ می‌گفتن که امروز می‌خواد بزنه؟ آن مشتری هم می‌گفت: مگه به این راحتیه، اگه ایران بزنه که جنگ جهانی می‌شه و اصلا مگه ایران دیونه‌ست که بخواد بزنه! و بعد در ادامه شروع کرد تحلیل‌های اینستایی ارائه کردن که اساسا جنگ جهانی سوم تنها بر سر آب شکل خواهد گرفت نه بر سر یه تیکه زمین و از این قبیل چرندیات؛ القصه اینکه می‌خواستم بگویم به نظر می‌رسد در ذهن مردم ایران، جنگ با اسرائیل هیچ نفعی برای ما نخواهد داشت و تنها از باب ارزشی و یا تکلیف الهی به آن نگاه می‌شود؛ البته اگر بشود. یعنی این نگاهی هم که هست از جانب حزب اللهی‌ها و مذهبی‌ها است. و نهایتا به خاطر انسانیت و جلوگیری از کودک‌کشی و نسل‌کشی اسرائیل؛ چنانچه در گفتگوی درون فلافلی هم به آن اشاره شده بود.

امّا باز هم تکرار همان سوال، چرا ذهن مردم ایران برای اسرائیل مهم می‌شود؟
بگذارید حوصله‌تان را سر نبرم؛ چون خود اسرائیل هم فهمیده است که اگر ایران مستقیما و علنا وارد میدان نبرد شود و به جنگ با اسرائیل برود، کار اسرائیل تمام است؛ و این ورود هم کاملا تابع ذهنیت مردم ایران است؛ تا هنگامی که ذهنیت مردم ایران با این ورود علنی و مستقیم ایران به جنگ با اسرائیل همراه نباشد، نیز این ورود اتفاق نخواهد افتاد؛ این پشتیبانی ملی مردم ایران لازم است وگرنه ایران امکان ورود ندارد؛ و این پشتیبانی نیازمند فهم مردم از فوائد جنگ و مبارزه با اسرائیل است؛ نه فوائدی اخروی و یا دینی و یا حتی انسانی که همه‌گی ارزشمند است؛ بلکه فوائد دودوتا چهارتای دنیایی و اقتصادی؛ و اینجاست که جهاد تبیین معنا پیدا می‌کند؛ به نظرم اگر به جای این همه داوطلب اعزام به فلسطین و غزه،‌ اقدام به کنشگری در عرصه‌ی جهاد تبیین می‌شد، کار راحت‌تر حل می‌شد؛ هر چند آن داوطلبی اعزام هم اقدامی ارزشمند است ولی راهگشا و حل کننده مسئله نیست؛ بلکه تنها یک اقدام فردی است که در نهایت احساس خوشی به خود فرد درست خواهد دارد، امّا تا چه اندازه در مسئله‌ی مبارزه‌ی با اسرائیل موثر بوده است و در مسیر نابودی اسرائیل بوده است؟ اگر نگوییم هیچ،‌ به راحتی می‌توان گفت بسیار اندک.
به خصوص این «جهاد تبیین» برای کسانی چون قشر طلاب و تاثیرگذاران رسانه‌ای و یا هر قشر تاثیر‌گذار دیگر، جدی می‌شود؛ لذا شاید باید به ایشان گفت به جای داوطلب اعزام شدن، عرصه‌ی اصلی و وظیفه‌ی اصلی خود را جدی بگیرید و به جهاد در آن عرصه بپردازید.

  • حامد خواجه

درگیری‌های این‌روز‌ها در فلسطین به خوبی پوشالی بودن قدرت اسرائیل را نشان داد؛ دیدید که فلسطین با دست خالی چه به حال و روز اسرائیل آورد؟ اما این پوشالی بودن قدرت اسرائیل هنوز در باور مردم ما ننشسته است. مردم ایران باید باورد کنند که قدرت اسرائیل پوشالی است و یک «وفاق ملی» علیه اسرائیل صورت گیرد تا پشتیبان ورود «علنی» ایران به جنگ باشد. برای نابودی اسرائیل ایران باید محکم و علنی وارد میدان مبارزه شود و این به پشتیبانی مردم و همراهی افکار عمومی نیاز دارد؛ باید یک وفاق ملّی در ایران برای مبارزه بر علیه اسرائیل شکل بگیرد.

گمان نمی‌کنم کسی پیدا شود که از اسرائیل «نفرت» نداشته باشد؛ حتی طرفداران «زن، زندگی، آزادی» هم از این لکه ننگ متنفر هستند؛ امّا این کافی نیست؛ باید اسرائیل را دشمن خود بدانیم؛ تا هنگامی که اسرائیل به عنوان دشمن و عدو خود در باور‌ما نباشد، نمی‌توان توقع داشت که مردم برای مقابله با آن به پا خیزند. دشمن گرفتن یک تعبیر قرآنی است؛ «إِنَّ الشَّیْطَانَ لَکُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا».

مردم ما باید باور کنند بسیاری از مشکلات ما به خاطر این غده‌ی سرطانی در منطقه است؛ باید آن را از بین برد تا مشکلات‌ حل شوند. راه حل مشکلات، در نابودی اسرائیل است.

مردم ما باید باورکنند که مانع پشرفت ما اسرائل است؛

مردم ما باید باورکنند که اگر مشکل اقتصادی داریم، رفع آن در «گرو» نابودی اسرائیل است؛

باید اسرائیل نابود شود تا مشکلات اقتصادی ما برطرف شود.

  • حامد خواجه

طبق بعضی از اخبار ارتش اسرائیل ستمگر و زورگو و غاصب، اعلام کرده است که بیمارستان «المعمدانی» غزه در امان است و گفته است که می‌خواهد بمب باران کند و به مردم گفته از خانه‌ها خارج شوند به بیمارستان پناه ببرند؛ و پس از جمع شدن مردم و جمعیت خوبی در بیمارستان، دست به بمباران بیمارستان زده است!!

این از اسرائیل هیچ بعید نبود؛ چون همه می‌دانیم که اسرائیل هیچ بویی از انسانیت، شرف نبرده است؛ و این موجود منحوص آنقدر خودخواه هست که دست به هر کاری می‌زند؛ کودک‌کشی این رژیم غاصب دیگر نیازی به دلیل و مدرک ندارد، برای همه واضح و روشن است.

امّا ما به عنوان یک مسلمان هم حتی اگر نخواهیم به قضیه نگاه کنیم و صرفا اگر جنبه‌ی انسانی را بخواهیم ببینیم -از قضا بنده مدعی هستم جنبه‌های انسانی تمام جنبه‌های اسلامی هستند- نباید به سادگی و با بی‌توجهی از کنار حداقل این جنایت‌های اخیر اسرائیل بگذریم؛ اگر خدا را هم قبول نداریم که باید به خاطر بی‌توجهی پاسخگو باشیم، وجدان که داریم؟! نداریم؟ پیش وجدان‌مان چگونه این بی‌توجهی را توجیه می‌کنیم؟

ولی اگر بخواهیم بی‌توجه نباشیم، چه‌کار‌هایی از دست ما آدم‌های معمولی بر می‌آید؟

اولا اینکه به هیچ وجه نباید فریب این سوال فوق را خورد؛ ما آدم‌های معمولی اگر «ما» بشویم؛ یعنی جمع بشویم؛ هیچ چیز و هیچ کس حریف‌مان نیست؛‌ چرا؟ چون خود خدا و قدرت الهی به کمک ما خواهد آمد بلکه اینجا معجزه رقم خواهد خورد؛ این حرف من نیست، در قرآن چنین آمده است که «انّ اللَّه لایغیّر ما بقوم حتّی یغیّروا ما بانفسهم»؛ پس نباید خود را دست کم بگیریم.

دوما مهم‌ترین و موثر‌ترین کار، که هیچ وقت نباید آن را دست کم گرفت و از کنار آن به سادگی گذشت، «دعا» است. دعا سلاح مومن است؛ این نه از آن جهت است که ضعف مومن را نشان دهد و به تعبیر غلطی که معمولا میان مردم رایج است گفته شود که« ما جز به دعا کردن کاری از دست‌مان بر نمی‌آید»؛ چه کاری موثر‌تر از دعا سراغ دارید؟ که اینگونه با ضعف بگویید از ما کاری جز دعا ساخته نیست؟
وقتی دعا به سلاح تشبیه می‌شود؛ این یعنی برّنده و کارساز است؛ یعنی ابزار میدان نبرد است؛ یعنی ... و این اضافه شدن دعا به عنوان سلاح به مومن بسیار بار معنایی دارد؛ مومنی که با عشق به مردم به جهاد می‌رود.
لذا نباید دعا را دست کم گرفت به خصوص برای جریان‌های مقاومت منطقه و خاصتا فلسطین و ویژه‌تر از همه این روز‌های غزه؛ گمان نکنید دعا برای نجات و پیروزی فلسطین و مرگ فرستادن و آرزوی نابودی اسرائیل، چیزی از دعای الهی که متن آن موجود است، کم دارد؛ و یا فکر نکنید که این دعا در مسیر دعای فرج نیست!
            شیخ‌جعفر ناصری از اساتید اخلاق قم فرمودند: برای نجات مردم فلسطین قرائت ختم "اَمَّن یُجیب" موثر است چون این‌ها خیلی مضطر هستند...

سوما اهتمام جدی برای شرکت در تجمعات و راهپیمایی‌های حمایت از مردم غزه داشته باشید؛ گمان نکنید که این‌ها بی‌تاثیر است که واقعا دیگر در این دنیای رسانه‌ای اخبار آن به مردم مقاومت و مردم غزه خواهد رسید و احساس دلگرمی و پشتیبانی خواهند کرد؛ و این واقعا ارزشمند است و علاوه بر آن در هنگام شرکت در این تجمعات کاملا با انگیزه‌های الهی بروید؛ این راهپیمایی‌ها چیزی از عبادات کم ندارد؛ به راحتی می‌توان گفت که هم قدم با ملائک می‌شوید.

چهارما کمک‌های مالی که می‌توان از طریق سایت رهبری و یا اگر راه دیگری می‌شناسید اقدام کنید؛ کمک‌های مالی صرفا برای طرف مقابل نیست؛ برای خود من و شما هم نیاز است؛ نیاز است که من و شما هم کمک مالی کنیم به جبهه مقاومت و مردم غزه؛ حال که نمی‌توانیم جان‌مان را در راه جهاد فدا کنیم؛ باید راهی برای دادن مال پیدا کنیم؛ حال هر کسی به اندازه وسع و توانایی‌اش؛ و شاید هم به اندازه توفیق الهی که دارد!

پنجما معمولا ما مطالعات‌مان در خصوص فلسطین بسیار کم است و اطلاعات خوبی نداریم که چه اتفاقی افتاده است در تاریخ و چرا الان جنگ وجود دارد و چرا سازش نمی‌کنند و یا اینکه چرا این حمله را شروع کردند و ... و هنگامی که خودمان نمی‌دانیم، از طرف دیگر نمی‌توانیم وظیفه‌ی الهی جهاد تبیین در این خصوص را انجام دهید؛ لذا برای اینکه بتوانیم تبیین کنیم و برای اینکه بتوانیم دیگران را به این دست اقدام‌های حمایت مردم فلسطین و غزه دعوت کنیم لازم است مطالعات خود را در این زمینه بالا ببریم؛ و همچنین مستند هم در این زمینه وجود دارد؛‌به عنوان نمونه مستند مرز‌های مقاومت شاید بد نباشد؛ و یا مستند وداع با اسلحه؛ پس جهاد تبیین در این زمینه فراموش نشود!

ششما اینکه از قربانی کردن و نذری دادن برای پیروزی رزمندگان و سلامتی رزمندگان و مردم غزه چشم پوشی نکنید؛ حتی شده است یک مرغ؛ و اگر هم می‌توانید از میان دوستان و همکاران و اقوام پولی جمع کنید و بانی این خیر شوید که چه بهتر.

هفتما یکی دیگر از کار‌هایی که می‌توانید بکنید نشر دادن از همین قبیل اقدام‌ها است؛ به خصوص در این زمانه‌ای که فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی و پیامرسان‌ها آنقدر گسترده وسهل الوصول هستند که اگر در این زمینه کوتاهی کنید، باید پاسخگو باشیم.

موارد دیگری که به نظر شما می‌رسد را بگویید تا به این پست بیافزایم!

  • حامد خواجه


هنوز AFC به صورت رسمی اعلام نکرده است که دلیل لغو بازی سپاهان - الاتحاد چه بوده است؛ گمانه‌زنی‌هایی هم از این هست که دلیل ترک زمین توسط الاتحاد آتش‌بازی هواداران سپاهان باشد ولی اولین چیزی که روی رسانه‌ها رفت و هنوز هم احتمال وجود آن هست، وجود تندیس سردار شهید حاج قاسم سلیمانی است که رحمت الهی بر آن مرد میدان باد. اینکه اصل ماجرا چه بوده به کنار و شاید با گذشت زمان روشن شود و شاید هم نه!

 

 

امّا مهم این است که باید همه بدانند و متوجه بشوند که «حاج قاسم» دیگر جزو هویت ملی ما است؛ حاج‌قاسم دیگر مانند پرچم ایران، مانند سرود ملی و ... برای ما مقدس است؛ جزوی از شخصیت یک ایرانی است؛ همانگونه که رستم شاهنامه، جزوی از هویت ما شده است، حاج‌قاسم هم یک قهرمان ملی و هویت‌ساز برای هر ایرانی است.

بعد از هشت سال تخریب شخصیت ایرانی که در دولت آقای روحانی اتفاق افتاده است؛ بعد از این دولت ذلّت باید روی شخصیت ایران بسیار حساسیّت نشان داد؛ این تخریب عزت ملی که توسط دولت ذلت انجام شده است، سبب شده است که در حال حاضر حساسیت ویژه نسبت به آن نشان داده شود.

اگر این ادا بازی‌هایی که می‌گویند فوتبال سیاسی نیست را کنار بگذاریم و کمی با واقعیات آشنا شویم که اساسا فوتبال از سیاست برخواسته است و کاملا سیاست است که حاکم است، با کنار گذاشتن این کوتاه‌فهمی‌ها، می‌توان توقع داشت که در این جریان لغو شدن بازی، مسئولین مانند وزیر ورزش و حتی وزیر خارجه هم ورود کنند و پی‌گیری‌های لازم را انجام دهند و چقدر خواستنی است که اگر این به خواست و مطالبه‌ی مردم تبدیل شود؛ نه اینکه به خاطر یک بازی و یا به خاطر فوتبال و ... باشد، بلکه به خاطر حاج‌قاسم و نه صرفا به خاطر شخص او، به خاطر ایران، به هر حال «حاج قاسم» دیگر جزوی از هویت ایران است؛ اگر کسی به پرچم ایران بی‌احترامی کند، با او چه می‌کنیم؟

نادیده گرفتن شخصیت و هویت به خصوص شخصیت و هویت یک ملت، بسیار خطرناک است و توجه به آن از وظایف مهمه‌ای است برای هر کسی که برای این خاک قلبش می‌تپد.

  • حامد خواجه

این چه توقّع بى‌جایى است که اگر یک رئیس، یک مرؤوس، یک قاضى، یا مسؤول بخش خاصى از کشور، از تشکیلات حکومت اسلامى، پایش را کج بگذارد، آن آقایى که با او مواجه مى‌شود، فوراً شروع مى‌کند به اصل نظام اسلامى، اصل جمهورى اسلامى، اصل حکومت اسلامى اهانت کردن!
البته به فضل الهى، مثل همیشه، از اوّل انقلاب تا به حال، اکثر مردم خوبند.
اغلب علما و روحانیون، خوبند. اکثر با انصافند. اکثر متوجّه حقایقند.
اما در گوشه و کنار، کسانى هم پیدا مى‌شوند که این گونه‌اند.

این ناشى از چیست‌؟
ناشى از نشناختن قدر جمهورى اسلامى است. امروز هر کس با جمهورى اسلامى سرسنگین باشد، کافر به نعمت اللَّه است.
البته کافر به نعمت اللَّه، به معناى کافر باللَّه نیست. کافر نعمت است و کفر نعمت در مقابل ذات مقدّس بارى‌تعالى، یکى از گناهان بزرگ است. خدا کند که ما دچار چنین گناهى نشویم!

بیانات رهبری در جمع علما و روحانیون «تبریز»
۵ مرداد ۱۳۷۲

  • حامد خواجه

بعد از عکس کشف حجاب کارمندان طاقچه و همچنین تحرکاتی از این دست از دیگر استارت‌آپ‌ها برای نوشتن یادداشتی در حال تامل و مطالعه و تحقیق بودم؛ در همین راستا با دو مستند در زمینه استارت‌‌آپ‌ها مواجه شدم بعد از تماشای آن‌ها در نظرم آمد که قبل از نوشتن هر یادداشتی که آیا تصمیم بر انتشارش بگیرم یا نه، این دو مستند را معرفی کنم. مستند «لاتارینو» و مستند «شب‌نامه».

مستند شب‌نامه بیشتر وارد فضای امنیتی پشت پرده استارت‌آپ‌ها شده است و به فضای نفوذی که وجود دارد می‌پردازد و تا حدی هم به جاسوسی‌ها سیامک نمازی اشاره دارد.

مستند لاتارینو به این لایه که در شب‌نامه پرداخته شده است کاری ندارد ولی در عوض به لحاظ اقتصادی و ریل‌گذاری‌هایی که در دهه ۹۰ در این زمینه می‌شود را به خوبی نشان می‌دهد. و همچنین از این نظر که استارت‌آپ‌ها چه شد که در ایران به این صورت جدی شد و چه تاریخچه‌ای داشتند هم مستند لاتارینو خوب است و اینکه در نهایت الان کارکرد این اکوسیستم استارت‌آپی چیست؟ هم برای به تعبیری دولتی‌ها و هم برای نیمه‌دولتی‌ها و خصوص‌ها و از طرف دیگر برای نسل جوانی که وارد این اکوسیستم می‌شود چه به ارمغان می‌آورد؟ و در نهایت اینکه در حال حاضر چرا «استارت‌آپ ویزا» چرا فراگیری شده است؟ و اینکه سیاست‌های دانش‌بنیانی ما بر ضد منافع‌مان است.

نظر شخصی من است که این دو مستند را باید در کنار هم دید؛ یعنی دیدن تحلیل‌های فقط یکی از این دو مستند، به شما کمک نمی‌کند که بتوانید به صورت کامل فضای استارت‌آپ‌ها و دانش‌بنیانی‌ها را تحلیل کنید. نمی‌خواهم نگاه‌های امنیتی را خیلی تشدید کنم، ولی بدون نگاه‌های امنیتی و نادیده گرفتن «نفوذ»، آن‌هم در رده‌های بالا، این تحلیل که صرفا یک اشتباه بوده است که این اتفاقات را رقم زده است، کاملا تحلیل اشتباهی است و صحنه را کامل ندیده است؛ رد پای نفوذ در این جریان روشن است.

و در پایان اینکه توصیه می‌کنم «دانشجویان» به خصوص دانشجویان مهندسی، چه علاقه‌ای به استارت‌آپ داشته باشند و چه نداشته باشند؛ حتما مستند لاتارینو را تماشا کنند.

مستند لاتارینو

مستند شب نامه

  • حامد خواجه

رودکی می‌گوید:

هرکه نامخت ازگذشت روزگار
نیز ناموزد ز هیچ آموزگار

چقدر اهل «تاریخ» هستیم؟ به خصوص تاریخ معاصر خودمان؛ معمولا حوصله داستان و خیال‌بافی‌های دیگران را داریم -البته قصد نفی کلی آن‌ها را ندارم- ولی بسیاری از داستان‌های تاریخ خودمان را حتی نشنیده‌ایم و یا اگر هم هست با تحریف‌های فراوان و بدور از واقعیت؛ حال به فرض که تاریخ هم می‌دانیم ولی تا چه اندازه از آن «عبرت» گرفته‌ایم؟ چقدر اهل درس گرفتن از تاریخ هستیم؟
جمله معروفی هست که می‌گوید: "ملتی که از تاریخ درس نگیرد محکوم به تکرار آن است."

در ادامه برگ حکایتی از تاریخ معاصر خودمان برای‌تان به ارمغان آورده‌ام؛ امیدوارم حوصله‌تان بشود و آن را بخوانید

آیت اللّه سید جیکاک انگلیسی را می‌شناسید؟ 

جیکاک جاسوس انگلیس بود که در جریان کشف نفت در ایران،‌  با پوشش حوزوی و دینی؛ فتوا به نجس بودن آن داد.

ﻣﺴﺘﺮ ﺟﯿﮑﺎﮎ (ﻣﻌﺮﻭﻑ ﺑﻪ آیت الله ﺳﯿﺪ ﺟﯿﮑﺎﮎ) ﺟﺎﺳﻮﺱ انگلیسی ﻣﺄﻣﻮﺭ ﻭیلیام نکس ﺩﺍﺭﺳﯽ، (کاشف نفت مسجدسلیمان و اولین خریدار انحصاری نفت ایران در دوره قاجار با قرارداد 99ساله مهروموم‌ها) ﺩﺭ  مسجدسلیمان ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩ.

ﻭﯼ ﺩﺭ ﺁﻏﺎﺯ به‌عنوان ﭼﻮﭘﺎﻧﯽ ﮐﺮ ﻭ ﻻﻝ ﺑﻪ‌ﻣﺪﺕ ﻫﻔﺖ ﺳﺎﻝ ﺩﺭ ﺍﯾﻞ ﺑﺨﺘﯿﺎﺭﯼ ﺑﻪ ﺁﻣﻮﺧﺘﻦ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻭ ﺯﺑﺎﻥ ﺑﺨﺘﯿﺎﺭﯼ می‌پردازد ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻓﺮﺍﮔﯿﺮﯼ ﺁﻥ، به‌عنوان ﯾﮏ بختیاری در ﻣﻨﻄﻘﻪ نفت‌خیز مسجدسلیمان ﺳﮑﻨﯽ می‌گزیند!

ﺩﺭ ﻃﻮﻝ ﺣﻀﻮﺭ ﺧﻮﺩ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺑﺎ ﻓﻨﻮﻥ شعبده‌بازی ﻭ حربه‌های دیگر، ﺗﻮﺟﻪ ﻣﺮﺩﻡ محلی ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﻣﻌﻄﻮﻑ می‌دارد ﻭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ به‌عنوان یک ﺭﻭﺣﺎﻧﯽ ﺷﯿﻌﻪ، ﺟﺎ ﻣﯽﺯﻧﺪ. برای این هدف به آموختن فقه شیعه می‌پردازد.ﺍﻭ گیوه‌هایش ﺭﺍ ﺑﺎ ﯾﮏ ﺍﺷﺎﺭه ﻋﺼﺎ ﺟﻔﺖ می‌کرد ﻭ ﺷﺎﯾﻊ ﮐﺮﺩه بود که ﺍﯾﻦ ﺍﺯ معجزات ﺍﻭﺳﺖ.
ﺩﺭ ﮐﺘﺎﺏ ﺧﺎﻃﺮﺍﺗﺶ، ﺗﻮﺿﯿﺢ می‌دهد که "آهنرباهایی ﺩﺭ گیوه‌هایم ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩه ﺑﻮﺩﻡ، ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﺷﺎﺭه ﻋﺼﺎ، گیوه‌ها ﺟﻔﺖ می‌شدند"!

از دیگر حکایات جیکاک عصای معروف است که با آن معجزه می‌کرد و وقتی آن را به جایی می‌زد به آن شوک عجیبی منتقل می‌شد! جیکاک مدعی بود عصای او بهترین وسیله برای تشخیص حلال‌زاده بودن افراد است و با همین شگرد بسیاری از کسانی را که به‌دلایل مختلف می‌خواست از وجهه اجتماعی و قدرت بیندازد، تخریب می‌کرد!
بعدها فاش شد که در عصای معجزه‌آسای مستر جیکاک جز یک پیل خشک الکتریکی و یک مدار ضعیف انتقال برق هیچ‌چیز وجود نداشته و جریان ضعیف برق باعث انتقال شوک الکتریکی به افراد نگون‌بختی می‌شده که مستر جیکاک هنگام تماس عصا با آنها، دکمه وصل جریان را فشار می‌داده!

در مجلسی او حاضران را دروغگو معرفی می‌کرد و هنگامی که قرار بر اثبات شد، کبریتی روشن کرد و گفت: هر کس راست بگوید این کبریت ریشش را نمی‌سوزاند! اول کبریت را به ریش خود گرفت که نسوخت سپس ریش تمام افراد ساده‌لوح حاضر را سوزاند! به آنها قبولاند که دروغ گفته‌اند و البته بعدها مشخص شد که ریش او مصنوعی و نسوز بود.

اقدام بعدی جیکاک پوشیدن لباس روحانیت و عمامه گذاری وی بود!  جیکاک مجلس وعظ و منبر برپا می‌کرد و آخرش هم روضه امام حسین می‌خواند و وسط روضه موقعی که همه داغ می‌شدند ناگهان عمامه خود را به درون آتشی که وسط مجلس بود، می‌انداخت. عمامه نمی‌سوخت! و جیکاک آن را به‌عنوان معجزه خود بیان می‌کرد و ادعای سید بودن می‌کرد! در ضمن او هیچ‌کس را هم به سیدی قبول نداشت چون عمامه آنها در آتش می‌سوخت! از اینجا بود که او به «سید جیکاک» معروف شد!

ﺍﯾﻦ ﺟﺎﺳﻮﺱ انگلیس، ﺭﻭﺯﯼ ﺑﻪ مسجد می‌آید ﻭ می‌گوید: من حضرت علی(علیه السلام) ﺭﺍ ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺏ ﺩﯾﺪﻡ ﻭ ﺍﻭ ﺩﺳﺘﺶ ﺭﺍ ﺑﺮ شانه‌ام ﻧﻬﺎﺩ ﻭ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻓﺮﻣﻮﺩ: «ﺑﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﮕﻮ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻣﺎﺩه ﺳﯿﺎه ﻭ نجس (ﻧﻔﺖ) دوری کنند»!

اﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺛﺒﺎﺕ ﺍﺩﻋﺎﯾﺶ ﭘﯿﺮﺍﻫﻦ ﻭ ﻋﺒﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﮐﻨﺎﺭ می‌زند ﻭ اثر سفیدی ﺩﺳﺘﯽ ﺭﻭﯼ شانه‌اش ﺭﺍ ﻧﺸﺎﻥ می‌دهد ﻭ می‌گوید "ﺍﯾﻦ مدﺭﮐﯽ ﺑﺮ ﺣﻘﺎﻧﯿﺖ ﻣن ﺍز اوست".
در کتابش ﺗﺸﺮﯾﺢ می‌کند ﮐﻪ "ﺭﻭﺯﯼ تکه‌ای ﮐﺎﻏﺬ ﺭﺍ به‌شکل دست بریدم ﻭ ﺭﻭﯼ شانه‌ام ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻡ ﻭ آن‌قدر ﺯﯾﺮ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﺩﺍﻍ ﺟﻨﻮﺏ ﻣﺎﻧﺪﻡ تا خوب ﺍﻃﺮﺍﻑ آﻥ ﮐﺎﻏﺬ ﺗﯿﺮه ﺷﻮﺩ ﻭ ﺍﺛﺮ ﺩﺳﺖ ﺑﺮ شانه‌ام ﻧﻘﺶ ﺑﺒﻨﺪﺩ"!

به‌هنگام ملی شدن صنعت نفت، جیکاک یا به‌قولی سید جیکاک با گشت‌وگذار میان عشایر بختیاری این شعار را به‌گویش بختیاری برای آنها طرح نمود:

 «تو که مهر علی مِن دلته/ نفت ملی سی چِنته»
 «یعنی تو که مهر علی را در دل داری برای چه به‌دنبال ملی شدن نفت هستی؟».
این شعار جیکاک موجب شد مردم به امامزاده‌ها رفته و طلب عفو کنند.

ﻣﻨﺎﺑﻊ:

 ۱. ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺍﯾﻞ ﺑﺨﺘﯿﺎﺭﯼ؛ ﺍﺛﺮ ﺭﺍﻑ ﮔﺎﺭﺛﻮﯾﺖ، ﺗﺮﺟﻤﻪ: ﻣﻬﺮﺍﺏ ﺍﻣﯿﺮﯼ. ﺗﻬﺮﺍﻥ: ﺳﻬﻨﺪ، 1373

 ۲. ﺍﺳﻨﺎﺩﯼ ﺍﺯ ﺭﻭﺍﺑﻂ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻭ ﺍنگلیس (1325 ــ 1320 ﻩ.ﺵ.)ﻧﻮﯾﺴﻨﺪه: بهناز زرین‌کلک، ﺗﻬﺮﺍﻥ: ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﺍﺳﻨﺎﺩ ﻭ ﮐﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪ.

عبرت‌گیری:

آیا استعمارگران دست از سرما برداشتند؟ به خصوص روباه پیر انگلیس مگر شیوه‌های استعماری خود را تغییر داده است؟
امروز پس از انقلاب چند آیت الله جیکاک ورژن امروزی در میان ما و مردم در تکاپوی پیشبرد مقاصد استعمارند؟
همه را می‌شناسیم یا موضع مشکوکی نسبت به ایشان داریم؟ حال بماند آنانی که ندانسته در بازی دشمن هستند ...

شما از این حکایت با توجه به فضای امروزی خودمان، چه عبرتی می‌گیرید؟

  • حامد خواجه

به مناسبت سال روز این عید عزیز و مبارک، یعنی دوازدهم فروردین ۱۳۵۸ که نتیجه همه پرسی نظام جمهوری اسلامی ایران اعلام شد و ۹۸/۲ درصد آراء به جمهوری اسلامی «آری» گفته بودند و رژیم طاغوتى را براى همیشه به زباله دان تاریخ‏ انداختند، پیام حضرت امام به ملت ایران را برای‌تان بازنشر می‌کنم؛ هر چند گفتنی‌ها زیاد است ولی حیف است که با طولانی کردن این یادداشت، خدایی نکرده این پیام ارزشمند حضرت امام را از دست بدهید.


منبع: صحیفه امام، ج‏۶، ص: ۴۵۲

پیام [به ملت ایران (۱۲ فروردین روز «جمهورى اسلامى»)]

زمان: ۱۲ فروردین ۱۳۵۸/ ۳ جمادى الاول ۱۳۹۹

مکان: قم‏


بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ‏ 

صَدَقَ اللَّه‏ الْعَظیمْ.

من به ملت بزرگ ایران که در طول تاریخ شاهنشاهى، که با استکبار خود آنان را خفیف‏ شمردند و بر آنان کردند آنچه کردند، صمیمانه تبریک مى‏گویم. خداوند تعالى بر ما منت نهاد و رژیم استکبار را با دست تواناى خود که قدرت مستضعفین است در هم پیچید و ملت عظیم ما را ائمه و پیشواى ملتهاى مستضعف نمود، و با برقرارى جمهورى اسلامى، وراثت حقه را بدانان ارزانى داشت. من در این روز مبارک، روز امامت امت و روز فتح و ظفر ملت، جمهورى اسلامى ایران را اعلام مى‏‌کنم. به دنیا اعلام مى‏‌کنم که در تاریخ ایران چنین رفراندمى سابقه ندارد، که سرتاسر مملکت با شوق و شعف و عشق و علاقه به صندوقها هجوم آورده و رأى مثبت خود را در آن ریخته و رژیم طاغوتى را براى همیشه در زباله دان تاریخ دفن کنند.

من از این همبستگى بیمانند که جز مشتى ماجراجو و بی‌خبر از خدا، همه و همه به نداى آسمانى‏ وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً لبیک گفتند، و با تقریباً اتفاق آرا به جمهورى اسلامى‏ رأى مثبت دادند و رشد سیاسى و اجتماعى خود را به شرق و غرب ثابت کردند، تقدیر مى‌‏کنم. مبارک باد بر شما روزى که پس از شهادت جوانان برومند و داغ دل مادران و پدران و رنج‌هاى طاقت‌فرسا، دشمن غول صفت و فرعون زمان را از پاى درآوردید، و با رأى قاطع به جمهورى اسلامى، حکومت عدل الهى را اعلام نمودید. حکومتى که در آن، جمیع اقشار ملت با یک چشم دیده مى‌‏شوند و نور عدالت الهى بر همه و همه به یک طور مى‌‏تابد، و باران رحمت قرآن و سنت بر همه کس به یکسان مى‏‌بارد. مبارک باد شما را چنین حکومتى که در آن اختلاف نژاد و سیاه و سفید و ترک و فارس و لر و کرد و بلوچ مطرح نیست. همه برادر و برابرند؛ فقط و فقط کرامت در پناه تقوا و برترى و به اخلاق فاضله و اعمال صالحه است.

مبارک باد بر شما روزى که در آن تمام اقشار ملت به حقوق خود مى‌‏رسند، فرقى بین زن و مرد و اقلیت‌هاى مذهبى و دیگران در اجراى عدالت نیست. طاغوت دفن شد و طغیان و سرکشى به دنبال او دفن مى‏‌شود، و کشور از چنگال دشمن‌هاى داخلى و خارجى و چپاولگران و غارت‏‌پیشگان نجات یافت. اینک شما ملت شجاع، پاسداران جمهورى اسلامى هستید. اینک شما هستید که باید این ارث الهى را با قدرت و قاطعیت حفظ کنید و نگذارید بقایاى رژیم متعفن‏ که در کمین نشسته‏‌اند و طرفداران دزدان بین المللى و نفتخواران مفتخوار در بین صفوف فشرده شما رخنه کنند. اینک شمایید که باید مقدرات خود را به دست بگیرید و مجال به فرصت طلبان ندهید، و با قدرت الهى که مظهر آن جماعت است، قدم‌هاى بعدى را بردارید، و با فرستادن طبقه فاضله و امناى خود در مجلس مؤسسان، قانون اساسى جمهورى اسلامى را به تصویب برسانید، و همان طور که با عشق و علاقه به جمهورى اسلامى رأى دادید، به امناى امت رأى دهید تا مجالى براى بداندیشان نماند.

صبحگاه 12 فروردین- که روز نخستین حکومت اللَّه است- از بزرگترین اعیاد مذهبى‏ و ملى ماست. ملت ما باید این روز را عید بگیرند و زنده نگه دارند. روزى که کنگره‌‏هاى قصر ۲۵۰۰ سال حکومت طاغوتى فرو ریخت، و سلطه شیطانى براى همیشه رخت بربست و حکومت مستضعفین که حکومت خداست به جاى آن نشست.

هان! اى ملت عزیز که با خون جوانان خود حق خود را به دست آوردید، این حق را عزیز بشمرید و از آن پاسدارى کنید، و در تحت لواى اسلام و پرچم قرآن، عدالت الهى را با پشتیبانى خود اجرا نمایید. من با تمام قوا در خدمت شما که خدمت به اسلام است، این چند روز آخر عمر را مى‌‏گذرانم، و از ملت انتظار آن دارم که با تمام قوا از اسلام و جمهورى اسلامى پاسدارى کنند.

من از دولتها مى‌‏خواهم که بدون وحشت از غرب و شرق، با استقلال فکر و اراده، باقیمانده رژیم طاغوتى را که آثارش در تمام شئون کشور ریشه دارد پاکسازى کنند، و فرهنگ و دادگسترى و سایر وزارتخانه‌‏ها و ادارات که با فرم غربى و غربزدگى بپا شده است به شکل اسلامى متحول کنند، و به دنیا عدالت اجتماعى و استقلال فرهنگى و اقتصادى و سیاسى را نشان دهند. از خداوند تعالى عظمت و استقلال کشور و امت اسلامى را خواستارم.
و السلام علیکم و رحمة اللَّه.

روح اللَّه الموسوی الخمینى‏

  • حامد خواجه

در تحلیل‌های ما باید «نقش دشمن» پررنگ و کلیدی باشد؛ در این یادداشت قصد دارم منطق پشت این اندیشه را تا حدودی توضیح بدهم.

ایرانِ اسلامی با «مستکبرین» یک چالش بزرگی دارد؛ در واقع با دنیای استکبار؛ به این چالش و درگیری باید نگاه کلان داشت.

مشکل استکبار با جمهوری اسلامی این است که اگر جمهوری اسلامی، «پیشرفت» کند، رونق بگیرد، در دنیا بدرخشد، منطق «لیبرال‌دموکراسی» دنیای غرب باطل خواهد شد.

چرا «لیبرال‌دموکراسی» برای مستکبرین اینقدر اهمیت دارد؟
با منطق لیبرال‌دموکراسی، غربی‌ها توانستند حدود سه قرن همه‌ی دنیا را غارت کنند؛ یک جا گفتند اینجا آزادی نیست، وارد شدند؛ یک جا گفتند دموکراسی نیست، وارد شدند؛ به بهانه‌ی ایجاد دموکراسی و به بهانه‌هایی مانند این، اموال آن کشور را، خزائن آن کشور را، منابع آن کشور را غارت کردند بردند؛ اروپای فقیر ثروتمند شد، به قیمت به گِل نشستن بسیاری از کشورهای ثروتمند مثل هند. اگر کمی از تاریخ هند بخوانید و کمی هم از اوضاع امروز هند مطلع باشید، خواهید فهمید که این بدبختی و بی‌چارگی امروز هند از کجا ناشی می‌شود. اگر علاقه داشتید کتاب سه جلدی «نگاهی به تاریخ جهان» اثر نهرو را بخوانید.

یک نمونه دیگر که با همین منطق توسط مستکبرین نابود شد، همین کشور همسایه؛ افغانستان است. به بهانه‌های واهی ۲۱ سال دزدیدند و بردند و کشتند و نابودکردند و در نهایت هم مفتضحانه مجبور به ترک آنجا شدند.

حال اگر یک حکومتی و یک نظامی در دنیا به وجود بیاید که منطق «لیبرال‌دموکراسی» را رد کند و با یک منطق واقعی به مردم کشورش هویّت بدهد، آنها را زنده کند، آنها را بیدار کند، آنها را قوی کند و در مقابل لیبرال‌دموکراسی بِایستد، واضح است که این خود باعث شکست لبیرال‌دمکراسی است و مایه دلگرمی مستضعفین؛ و نظامی که با «پیشرفت» و موفقیت‌ِخود  آن‌منطق را درهم خواهد شکست، جمهوری اسلامی است.

تفاوت جمهوری اسلامی با لیبرال‌دمکراسی:
لیبرال‌دموکراسی بر پایه‌ی «نفیِ دین» بنا شده بود، و جمهوری اسلامی بر پایه‌ی «دین» بنا شده؛ آنها ادّعای مردمی بودن کردند، و جمهوری اسلامی به معنای واقعی کلمه یک «نظام مردمی» است. یک دلیل و شاهد هم برای مردمی بودن همین است که بعد از رحلت امام تا امروز، دولت‌هایی که در جمهوری اسلامی سر کار آمدند، هیچ دو دولتی از لحاظ فکری شبیه هم نبودند. یک دولت آمده، دولت بعدی با یک تفکّر دیگری سرِ کار آمده است.

مشکل غرب و استکبار با جمهوری اسلامی این است که جمهوری اسلامی در حال «پیشرفت» است، رونق میگیرد، و این پیشرفت را همه‌ی دنیا می‌بینند و به آن اعتراف میکنند و این برای غرب غیر قابل تحمّل است؛ این ریشه اصلی چالش و درگیری است؛ هرچند که در داخل هستند کسانی که تحت تاثیر تبلیغات این پیشرفت را نمی‌بینند و یا منکر آن هستند. این تحریم‌ها و این فشار‌ها هم به خاطر پیشرفت ایران است به خاطر قوی شدن ایران است، به خاطر ترس از ایران قوی و پیشرفته است؛ ایران قوی و پیشرفته که باعث تضعیف منطق و ابزار چپاول استکبار می‌شود. پس  چالش اصلی چالش «پیشرفت و عقبگرد» است. و خط مقدم این دشمنی هم آمریکا است. (بیانات آقا در دیدار مردم اصفهان ۲۸/ ۸ / ۱۴۰۱)

چند نمونه از پیشرفت‌ها:
در همین چند هفته‌ای که اکثرا مشغول به اغتشاشات بودیم، چندین پیشرفت در عرصه‌های مختلف داشته‌ایم که در ادامه اشاره‌ای به بعضی از آن‌ها می‌کنم؛ از شما تقاضا دارم منصفانه به این موارد را در ذهن خود مرور کنید و بگویید کدام یک از این‌ها پیشرفت نیست! (این موارد را حضرت آقا در همان سخنرانی فوق الذکر اشاره فرمودند)

یکی از پیشرفت‌های بزرگی که در همین چند هفته رقم خورده است؛ دستیابی دانشمندان ایرانی به روشی جدید برای درمان سرطان خون می‌باشد، پیشرفت بعدی بومی‌سازی یک دستگاه کلیدی برای چاه‌های نفت و گاز، اقدام مهم بعدی افتتاح خطّ آهن بخش مهمّی از بلوچستان که در واقع خط شمال به جنوب است، خلیج فارس و عمان را به خزر وصل می‌شود، یک پیشرفت که باعث سوزش زیادی برای دشمنان داخلی و خارجی شده است راه‌اندازی پالایشگاه فراسرزمینی است، شش نیروگاه برق در همین چند هفته بهره‌برداری شده است، اگر به یاد داشته باشید همین چند سال اخیر دولت قبل در تابستان مشکل برق داشتیم و گاها در زمستان مشکل گاز. یکی از بزرگ‌ترین تلسکوپ‌های جهان در همین روز‌هایی که ما مشغول به «زن، فحشا، هرزگی» بودیم، رونمایی شد. از موشک ماهواره‌بر رونمایی شد. اگر واقعا به دنبال حقیقت هستید همین موشک هایپرسونیک را سرچ کنید و ببینید این چه فناوری است که به آن دست‌یافته‌ایم و وجدان‌تان را قاضی کنید که این‌ها پیشرفت هست یا نه؟!

منکر مشکلات نیستیم!
و البته که در واقعیت جامعه مشکلات هم هست؛ و عمده هم «مشکلات اقتصادی» هست و مهم‌ترین مشکل ما هم امروز مشکل اقتصادی است؛ چنانچه مشکل اقتصادی اختصاص به ایران ندارد البته شرایط ایران متفاوت است. و البته که دهه‌ی ۹۰ به لحاظ اقتصادی، وضعیت خوبی نداشتیم ولی از طرفی نباید تلاش‌هایی که در حال انجام است برای بهبود وضعیت اقتصادی را منکر شد، این بی‌انصافی است. و برای رفع این مشکل اقتصادی باید تلاش کرد اتفاقا باید همه بیایند پای کار حل این مشکل.

و امّا وظیفه در این مقطع چیست؟
فکر می‌کنم وظیفه در این مقطع کاملا روشن باشد؛ اینکه نقطه‌ی کلیدی «پیشرفت» است، و ایران اسلامی پیشرفته و قوی راه حل تمام چالش‌ها است؛ اینکه صحنه‌ی جهاد و مبارزه امروز، پیشرفت است؛ با مرور دوباره‌ی قلم‌فرسایی‌های بالا به این‌ نتیجه می‌توان رسید.
امروز باید به هر نحوی و در هر زمینه‌ای که امکانش را داریم مشغول پیشرفت و ساختن ایران شویم؛ ساختن ایران قوی و پیشرفته؛
و از طرفی هم باید پمپاژ امید کرد؛ چرا که نه تنها مبارزه خود نیازمند «امید» است بلکه دشمن برای مانع پیشرفت شدن، در حال ایجاد ناامیدی و یاس است؛ پس یکی از صحنه‌های مبارزه می‌شود ایجاد امید و مقابله با ناامیدی‌ها. و این نیاز به روایت دارد.
امید‌هایی که منجر به پیشرفت همه جانبه‌ی ایران اسلامی بشود؛ و جان مایه پیشرفت همه‌جانبه و حقیقی، اراده‌ی ملی و مردم‌سالاری است (بیانیه گام دوم)

  • حامد خواجه

رهبر انقلاب در دیدار با دانش‌آموزان در تاریخ ۱۱ آبان ۱۴۰۱ در بخش انتهایی بیاناتشان به «اغتشاشات» پرداختند و در همین سخنرانی بود که از «جنگ ترکیبی دشمن» نام بردند. در همان ابتدا نقش روشن «آمریکا» و همچنین به برنامه‌ریزی‌های برای آشوب و اغتشاشات و میدان‌داری عوامل آمریکا اشاره کردند؛ ایشان قلب فتنه و دشمنی‌ها را شناسایی کردند و به آن اشاره می‌کنند و به مبارزه‌ی با دشمن اصلی دعوت می‌کنند.

در زمان حضرت امیرالمومین صلوات الله علیه هنگامی که خوارج دست به غارت اموال و انفس مسلمین زدند، حضرت امیر دشمن اصلی را معاویه میدانستند و به مبارزه و جهاد بر علیه معاویه که قلب فتنه بود دعوت می‌کردند.

و بهترین راه مبارزه با آمریکا در این دوره،‌ پشرفت همه جانبه ایران اسلامی است؛‌ همان چیزی که باعث رعب و وحشت استکبار جهانی شده است و از روی ترس دست به این جنگ ترکیبی با برنامه‌ریزی‌های سنگین زده است. و در انتهای همین بیانات که در صدر یادداشت اشاره شد، به «تغییر نظام جهانی» و «نقش ایران» اشاره کردند که برای جلوگیری از طولانی شدن یادداشت شما را به آن سخنرانی ارجاع می‌دهم و در نهایت مهم‌ترین پیام ما به جبهه دشمن را مطرح کردند که باید «قدرت مقاومت ملت ایران» باشد؛ باید در پس این جنگ ترکیبی این پیام به دشمن مخابره بشود.

  • حامد خواجه

نویسنده در این ۲۳۰ صفحه در قالب چند جستار به بررسی و نقد «اقتصاد نفتی» پرداخته است. البته به نظر می‌آید که صرف اقتصاد نفتی هدف نقد ایشان نبوده است و تمام «اقتصاد دولتی» را نشانه گرفته بود. نویسنده در هر جستار از این کتاب موضوعی خاص را انتخاب کرده و سعی کرده با بیان مشاهداتش از آن حوزه و مقایسه آن با سایر کشورها، ردپای مدیریت و اقتصاد نفتی در مشکلات آن حوزه را به خواننده نشان دهد.

مخاطب کتاب به زبان خود نویسنده هم در ابتدای کتاب و همچنین در انتها تحت یک درد دل، جوانان و افرادی هستند که هنوز وارد بازار کار نشده‌اند؛ و اصلا مخاطب خود را هیچ نهاد و ارگان و یا مدیر دولتی و به تعبیر خود نویسنده سه‌لتی نمی‌داند. البته می‌توان کسانی را هم که ابتدای بازار کار و در مواردی حتی مدیران را هم مخاطب این نوشته در نظر گرفت، ولی به هر حال در نظر نویسنده، مشکل به دست جوانان حل می‌شود.

از ویژگی‌های این نوشتار، قالب داستانی و روایی آن است که همین ویژگی از طرفی باعث جذابیت آن شده و از طرفی هم باعث شده است که نتوان برای رد یا اثبات اداعا‌های مطرح شده سند یا مدرکی در نوشته پیدا کرد.

در این کتاب بعد از یک مقدمه و درآمد،‌ ۱۵ جستار آمده است که عناوین آن در ادامه به ترتیب ذکر خواهد شد و چند خطی هم گزارش از بعضی جستار‌ها خواهد آمد.

عناوین جستار‌ها:
قانان – بی‌کار آفرین – منطق آزاد – نه عامه پسند،نه خاصه پسند؛ فقط داستان مسئولین – کدام استقلال کدام پیروزی – صنعت دولتی شدن نفت – حزب در پیت – ریاست نفت – آنچه خوبان همه دارند، ما هم داریم – جمهوری اسلامی پاکستان – اقتصاد مورد نظر در دسترس نیست چیست – افق – توسعه‌ی چینی و هندی و ژاپنی و مالزیایی و … – زمین صاف، زمین گرد، زمین مشبک – مقصر، مدیر سه‌لتی نیست!

بی‌کارآفرین:
نویسنده در این جستار قصد دارد با بررسی چند نمونه خاص از کارآفرینان ایرانی و بیان سرگذشت‌شان نشان‌ دهد چگونه این «قانان» کار سال‌هاست که دست کارآفرین ایرانی را از پشت بسته است.
در ادامه نشان می‌دهد چگونه این دخالت دولت در بازار موجب کاهش شدید کارآیی نیروی تولیدی در کشور شده و تولیدکننده‌ها چگونه تصمیم به کناره‌گیری از «تولید» گرفته‌اند؛ چگونه سرمایه‌گذاران به جای بورس به سرمایه‌گذاری در بخش مسکن روی‌ آورده‌اند و چگونه دخالت دولت در حوزهٔ مسکن موجب نشت (فرار) سرمایه از داخل به سمت کشور‌های حاشیهٔ خلیج فارس شده‌ است.

کدام استقلال، کدام پیروزی:
امیرخانی در این جستار به سراغ «فوتبال» رفته تا نشان دهد دخالت دولتی تا چه حد می‌تواند در مسائل مختلف تاثیرگذار باشد. او در ابتدا مثال‌هایی از شکل‌گیری و رشد تیم‌های بزرگ اسپانیایی و ایتالیایی می‌زند و نشان می‌دهد رقابت در فوتبال تا چه اندازه می‌تواند باعث پیشرفت آن شده و آن ‌را به بالاترین سطح خود برساند. او با نگاهی به تاریخچه شکل‌گیری دو تیم تاج (استقلال) و پرسپولیس تلاش می‌کند نشان‌دهد چگونه دخالت دولتی این رقابت را که نیروی محرکه پیشرفت فوتبال است از بین می‎‌برد.

حزب در پیت!
در این جستار، نویسنده به تفصیل به بیان تأثیر «نفت» در ساختار سیاسی ایران می‌پردازد و با مطالعه روند شکل‌گیری احزاب مختلف در آمریکا و لبنان (که بسیار با هم تفاوت دارند)، نشان می‌دهد چرا ساختار چند حزبی باعث پیشرفت سیاسی و در نتیجه اقتصادی یک کشور می‌شود. او سپس با بررسی روند تاریخی شکل‌گیری احزاب در ایران نشان می‌دهد چگونه نفت موجب از بین رفتن احزاب مختلف شده و ساختاری تک حزبی را در ایران به وجود آورده است.

در پایان آنچه از این کتاب متوجه شدم این است که در نگاه اولیه احساس می‌شود که نویسنده مخاطب را به سمت اقتصاد آزاد و نسخه‌های غربی اقتصاد فرا می‌خواند و راه حل اقتصاد بومی ایرانی اسلامی را گذر از نسخه‌های غربی می‌داند؛ البته این برداشت شخصی از متن است.
ولی اگر نگاه سلبی این نوشته را با نگاه اقتصاد مردمی جمع کنیم و هر دو نگاه را داشته باشیم؛‌ امکان زود‌تر رسیدن به «اقتصاد بومی» خودمان فراهم می‌شود.

  • حامد خواجه

«تحریم آخرین حربه‌ی دشمن است و انسان عاقل میداند که باید آخرین حربه را از دست دشمن خارج کند نه آن که در برابر آن منفعل شود»

«اگر بتوان با روش درست، عاقلانه، ایرانی، اسلامی و عزتمندانه تحریم‌ها را برطرف کرد باید این کار را انجام داد اما تمرکز عمده باید بر خنثی‌سازی تحریم‌ها باشد که ابتکار آن به دست شما است»
سخنان رهبر در تاریخ (۲۶ / ۹ / ۹۹)

دکترین دفع تحریم رهبر معظم انقلاب  در دولتهای ۱۱ و ۱۲ به‌خوبی دیده نشد، بلکه نادیده گرفته شد. امّا اکنون با تغییر رویکرد دولت ۱۳ در بسیاری از زمینه‌ها از جمله در حوزۀ اقتصادی به این دکترین نیز عطف توجهی شده است و نتیجۀ آن برون رفت ایران از مضیقه‌های اقتصادی خواهد بود. 
این برای دشمن خسته و رو به افول یک تصویر دهشت‌آور است. طبعاً تمام تلاش خود را میکند که این حرکت‌ها را کُند کند یا به تعویق بیاندازد.

دشمن هم به خوبی میداند که با چند آشوب خیابانی ـ بخصوص در این دولت که عاقل است و انقلابی است و آینده‌ی خوبی پیش روی خود دارد ـ نمیتواند اقتدار ایران را به هم بریزد، ولی در ضمن میداند که نباید بی‌کار بنشیند و اجازه‌ی پژواک یافتن توفیقات دولت انقلابی را بدهد. و جنگ نرم البته همیشه در صدر میدان‌های نبرد دشمن با ملت قیام کرده ایران اسلامی است.

هیاهوی امروز سر حجاب و گشت ارشاد و بحث‌هایی از این قبیل نه به اندازۀ حربۀ «تحریم» وزن اجتماعی دارد و نه می‌تواند فشار چندانی به جامعه وارد کند. البته انتخاب یک موضوع چندوجهی در یک زمان بسیار بسیار سنجیده پیام‌آور این نکته است که دشمن خوابیده و خموش نیست و از روی مطالعه و با تمهیدات فراوان به عملیات می‌پردازد. 

ولی در عین حال اگر خوب به موضوع نگاه شود معلوم می‌شود دشمن فکور و چالاک و جدی ما خیلی دستش خالی شده که به این موضوع دست چندم و دارای برد پایین، این طور چسبیده است. ما در تجربه‌ی انقلاب و نظام اسلامی در موضوع زن و حجاب دست پایین و منطق ضعیفی نداریم و این طبعاً برای دشمن امر پنهانی نیست.  

این هجمه‌ی پرتکلف و این هماهنگی گسترده نشان می‌دهد که دشمن نگران فرداهای گام‌هایی است که دولت انقلابی و ایران اسلامی پیش روی خود دارد. همان طور که حضرت آقا نیز توجه دادند، تحریم دارد از نفس می‌افتد و دولت عاقل سیزدهم توجه خود را به واقعیت‌ها معطوف کرده و مسیرهایی را در پیش گرفته که طعمه را از دام دشمن فراری خواهد داد. (برداشت آزاد به همراه دخل و تصرف از اینجا)
  • حامد خواجه

اسلام با عقیده شروع می‌شود؛ عقیده‌ای که از روی تحقیق و تامل باشد و عقیده‌ی تقلیدی پذیرفته نیست. یکی از واجبات اسلام جهاد است. جهاد یعنی مبارزه برای برداشتن موانع رسیدن به حق. جهاد یعنی مقابله با هر نظام سیاسی و اقتصادی که مانع آزاداندیشیدن و مانع دعوت به حق است. جهاد مبارزه‌ای است برای آزاد کردن بشریت بر روی زمین تا آزادانه بیندیشد و انتخاب کند. در جهاد تماما رحمانیت دیده می‌شود و هیچ خشونتی در آن نیست و نباید فریب تبلیغات را خورد، از قضا جهاد برای آزادی بشریت است از قیودی که او را در بند کشیده است و او را از حق و حقیقت دور کرده است؛ که البته اکثریت این موانع از طرف نظامات سیاسی و اجتماعی و اقصادی حاکم است که اسلام با آن نظامات و حاکمیت‌ها سر ستیز دارد، چرا که آن حکومت‌ها مانع رسیدن حق و دشمن طریق رسیدن به حق یعنی آزاداندیشی هستند.

این ایده که هنوز جای کار و پخت و پز دارد در حین مطالعه کتاب «معالم فی الطریق» به قلم سید قطب به ذهنم رسید، این اثر توسط محمود محمودی با عنوان نشانه‌های راه به زبان فارسی ترجمه شده است.

در ادامه قسمت‌هایی به صورت خلاصه از این کتاب که مایه اصلی شکل‌گیری این فکر برای بنده بوده است، خدمت‌تان تقدیم می‌شود:

رهبری بشر به دست غربی‌ها روبه زوال است و ناگزیر باید رهبریِ نوینی برای بشر پیدا کرد. و برای بازآفرینی رهبری امت اسلامی بر بشریت، راه درازی در پیش است. نمی‌توان از امت اسلامی ابداعات مادی خارق العاده‌ای را توقع داشت تا بشریت گردن به کرنش در مقابل او خم کند. لذا باید وجه تمایزی که غرب از آن بی‌بهره است را جست و این وجه تمایز جز عقیده و برنامه اسلام چیز دیگری نیست.
امروزه تمام جهان به لحاظ خاستگاه پایه‌ها و نظام‌های زندگی مردم، در جاهلیت به سر می‌برد؛ جاهلیتی که ابداعات مادی از آن هیچ نمی‌کاهد.

اسلام می خواهد همزمان با ساختن عقیده، یک امت را نیز بسازد و آنگاه به فراخور بینش اعتقادی و آن واقع زندگانی که ایجاد می کند، طرز فکر خاص خود را نیز بوجود بیاورد و بنابراین در بین طرز فکر خاص و بینش اعتقادی خاص و ساختار زندگی خاص آن هیچگونه جدایی و از هم گسیختگی وجود ندارد و همگی یک کل به هم پیوسته اند.

زیربنای تئوریک اسلام در طول تاریخ «لااله الا الله» بوده که به معنای منحصر نمودن الوهیت و ربوبیت و قیمومیت و حاکمیت و سلطنت به خداوند از طریق جای دادن عقیده او در ضمیر و به جای آوردن عبادت او در شعائر و به کارگیری شریعت او در واقع زندگی است.

اسلام در حرکت خود نیز واقع نگر است. این حرکت تنها با تئوری و نظریات به مقابله با واقع نمی پردازد، همچنانکه با وسایل خشک و بی خاصیت نیز با مراحل این واقع، مقابله نمی کند.

اینگونه نیست که اسلام فقط جنگ دفاعی داشته باشد. برنامه اسلام این است که تمام طاغوتهای روی زمین را از میان بردارد و مردم را به عبادت خالصانه خداوند درآورد. البته برای به تحقق رسانیدن این هدف مردم را به پذیرفتن عقیده خود مجبور نمی سازد، بلکه تنها موانع موجود را از میان برمی دارد.
باید تمام بشریت تسلیم در برابر خداوند را بپذیرد و یا با آن به طور مسالمت آمیز برخورد کند و هیچ گونه مانعی از قبیل نظام سیاسی و یا قدرت مادی سد راه دعوت نشود.
به طوری که هرکسی بتواند بدون مانع با اراده تمام آن را بپذیرد یا رد کند. ولی نباید هیچ کس در مقابل آن بایستد.

جهاد در اسلام حرکتی است برای دفاع کردن از انسان و آزادکردن او در زمین. اگر ناچار باشیم که حرکت جهادی را یک حرکت دفاعی بنامیم، باید مفهوم کلمه «دفاع» را تغییر دهیم و آن را به «دفاع از انسان» در برابر همه آن عواملی بدانیم که آزادی او را در بند می کشند و و آزادگی او را به تعویق می اندازند.

  • حامد خواجه
«سلام فرمانده» متذکر فلسفه تاریخ انقلاب

تحلیل «سلام فرمانده» کار یک یا دو یا صد یادداشت نیست، کار یک یا دو یا صد جلسه هم نیست. پدیده‌ی سلام فرمانده که دیگر در حال جهانی شدن است به راحتی قابل تحلیل نیست و آنچه در فضای مجازی مطرح می‌شود بیشتر بازی با الفاظ است تا نقد و تحلیل؛ به جای واقعی به تماشای این پدیده نشستن در حال تفسیر خود هستند، نه این پدیده‌ای که عمق اثرگذاری آن و گستره نفوذ آن به حدی است که دیگر دشمنان نتوانستند آن را تحمل کنند. پدیده‌ای که این چنین فراگیر می‌شود، با گذر زمان خود را نشان می‌دهد، شاید چند صباح دیگر این سرود از یادها برود و یا جایگزین آن بیاید، امّا آنچه پدید آورده است قابل چشم‌پوشی نیست.

این سرود امید به آینده را متذکر می‌شود، امیدی در دل فلسفه تاریخ انقلاب اسلامی. ما آینده انقلاب اسلامی را به ظهور می‌شناسیم، و این سرود متذکر و زنده کننده این آرمان است. ظهوری که در همین نظام است و ظهوری که نقطه‌ی کامل این نظام است، نه اینکه ظهور حضرت چیزی جدای از این انقلاب باشد. «سلام فرمانده» باور فلسفه تاریخ این انقلاب را متذکر می‌شود و آن هم ظهور حضرت حجت است. و نهادینه شدن این باور در قلب دو یا سه نسلی که در آینده برسرکار این نظام هستند، پدیده‌‌ی نیست که بتوان به راحتی از کنار آن گذشت، حتی دشمنان هم احساس خطر کردند.

  • حامد خواجه

چرا مقر فرماندهی مختل است و چرا فرمان آتش به اختیار صادر شد و چرا از بازسازی ساختار فرهنگی سخن می گوییم؟

خطاب بیانیه گام دوم به چه کسانی است؟ و چه مطالباتی دارد؟

بازسازی مقر فرماندهی وظیفه کیست؟ همان مقرّی که به دلیل اختلال در آن، فرمان آتش به اختیار صادر شد!

چه کسی می خواهد ساختار فرهنگی کشور را تحول بخشد؟

امیرمومنان علی (ع) چگونه بسیاری کارها مانند اجرای عدالت، تغییر فضای فرهنگی و آماده کردن مردم برای جنگ را در دوران حکومت خود انجام می داد؟ 


شما را به مطالعه یک مصاحبه دعوت می‌کنم و خوش‌حال می‌شوم نظرات شما را در خصوص این مصاحبه بخوانم.

خبرگزاری ایرنا (خبرگزاری جمهوری اسلامی)
  • حامد خواجه

جشن ۲۲ بهمن در مدارس به مسابقه ماست‌خوری می‌گذرد البته کار فرهنگی هنری هم می‌کنند منظورم تئاتر است؛ تئاتری که هیچ نمی‌آموزد و فقط به دنبال لوده‌گری و دلقک‌بازی هستند.
 بی‌انصافی هم نکنیم، گاهی گروه سرود هم اجرا دارد ... ان‌شاء الله که سرود انقلابی اجرا می‌کنند.
اگر یک مدیر مدرسه خیلی انقلابی باشد و به خواهد گذارش خوبی رد کند، به حاجاقا می‌گوید که برای بچه‌ها حرف بزند ... که شما تصور کنید دانش‌آموزان ابتدایی را که مجبورا حرف‌هایی را بشنود که هیچ درکش نمی‌کنند... حتی دبیرستانی‌هایش هم این‌‌روز‌ها حوصله گوش‌دادن ندارند!
 
یک روز مدرسه را برای جشن تعطیل می‌کنند و همه‌اش به لودگی می‌گذرد ... بدون هیچ کار هنری که با به نمایش گذاشتن باور‌های انقلاب، سطح شعور بچه‌ها را بالا ببرد... آیا نمی‌توان با یک کار فکر شده و هنری تاریخ معاصر را با زبان ساده برای کودکان روشن کرد؟ تا مجبور نباشیم مسابقه ماست‌خوری برگذار کنیم؟
 
این‌گونه است که وقتی از میانگین سنی اغتشاشگران و فریب خوردگان بنزینی آمار گرفته می‌شود بین ۱۸ تا ۲۲ سال هستند.(این‌را شاید بعدا بیشتر در موردش بنویسم)
وقتی از گفتمان انقلاب با جوانان‌تان صحبت نکنید و در فضای آکادمیک قبل از دانشگاه هم که هیچ برنامه‌ای برای آن نداشته باشید چه توقعی دارید؟ دانشگاه هم که اساسا وقتی از آن خارج شدی، اگر بی‌دین نشده باشی، حداقل سکولار شدن روی شاخش است. البته منکر استثنا‌های انگشت‌شمار نیستم.
از آموزش دانشگاه‌ها که ناامیدم؛ وقتی مبنای علمی شدن، ملحد شدن است، چه توقعی دارید؟ مگر آنکه جوانان خود دست به کار شوند ... همانطور که در گوشه و کنار مجاهدت‌های‌شان به گوش می‌رسد.

به مناسبت ۲۲ بهمن ۹۸ نوشته شده است و اکنون منتشر می‌شود.
  • حامد خواجه

جنرال وسلی کلارک رئیس سابق ستاد ارتش آمریکا و فرمانده سابق ناتو در سال ۲۰۰۷ با صراحت اعلام کرد که حادثه ۱۱ سپتامبر بهانه‌ای برای ویران کردن لبنان، عراق، سوریه، لیبی، سومالی، سودان و ایران بود. این جنرال کهنه کار آمریکا ادامه داد: تمام ۷ کشور به غیر ایران با جنگ نابود شدند. ولی به دلیل قدرت نظامی ایران، استراتژی به نابودی نرم تغییر کرد.

او همچنین گفت تحریم‌ها ۲ هدف دارند. یا ایران دچار آشوب می‌شود، که پروژه سوریه (جنگ داخلی) اجرا می‌شود. یا ایران تسلیم مذاکره می‌شود که پروژه عراق و لیبی (خلع سلاح و حمله نظامی) اجرا می‌شود. ایران راهی جز پیروزی در جنگ اقتصادی ندارد. یا پیروز می‌شود و ابرقدرت می‌شود یا شکست می‌خورد و نابود می‌شود.
منبع:کتاب " برج های دوقلو...نوشته : خوان آنتونیوسارین...استاددانشگاه شیکاگو (+)

چند سال از انتشار این گفتگو گذشته است؟ آیا لحظه‌ای دشمنان از تحریم‌ها دست برداشته اند؟ حتی وقتی با کلید‌داران به سمت جام تلخ برجام رفتیم و در خیابان‌ها به پای کوبی و جشن پرداختیم باز هم دست از تحریم و جنگ اقتصادی برنداشتند. وقتی ترامپ با تمام دیوانه‌بازی‌هایش رئیس جمهور می‌شود آیا جز این فهمیده می‌شود که نبرد پیش‌رو اقتصادی است؟ نکند باور دارید که مردم آمریکا ترامپ را انتخاب کردند؟!

ای کسانی که برای تحمیل برجام بر پیکر ایران صد‌ها سکه طلا پاداش می‌گیرید، بدانید اگر نیمی از این وقت را که در راه برجام تلف کردید در راه اقتصاد صرف می‌کردید، حال این اوضاع اقتصادی کشور نبود. در اوج جنگ اقتصادی وزیر اقتصاد نداشتن  چه معنایی دارد؟

از این گفتوگو سالها می‌گذرد و کشورمان، ایران توانست مقابل شدیدترین تحریم‌های اقتصادی مقاوت کند و از  تهدیدهای نظامی هم عبور کند. البته کشورمان به همّت و تحمل مردمانش این پیروزی را دارد؛ نه مسئولانی که چشم امید به غرب بسته‌اند. و آن‌هایی که چشم خود را بسته‌اند بدانند که صبر این مردم عزیز بی‌نهایت نیست! 

اکنون این ایران است که سرنوشت منطقه غرب آسیا را تعیین می‌کند و به یک قدرت جهانی تبدیل شده است. و آن هم تنها به خاطر مردم این خاک است. مردمی که در این جنگ اقتصادی هم مانند ۸ سال دفاع مقدس، مجاهدت می‌کنند.

  • حامد خواجه
پنجره


✦ هرکس می‌خواهد ما را بشناسد داسـتان کـربلا را بخواند! "شهید آوینی"
┄┅••==✧؛✿؛✧==••┅┄
● طلبه | دُچار کتاب | سرگرم با ‎قلم
و در آرزوی فرهنگ آزاداندیشی
┄┅════┅┄

آخرین نظرات