به این فکر کردهاید که چرا اسرائیل برای مردم فارسی زبان کار رسانهای میکند؟ آنهم با خود نام اسرائیل؛ یعنی بماند اینکه بسیاری از رسانهها و خبررسانیهایی که بدون نام و نشان در خدمت اسرائیل هستند؛ ولی با این وجود «اسرائیل فارسی» هم مشغول است.
گمان نمیکنم این کار برای زبان دیگری هم رقم بخورد یا خورده باشد؛ سرچی زدم، به نظر میآمد که چنین چیزی نباشد، اگر میشناسید به من هم بگویید؛ ظاهرا حتی «اسرائیل عربی» هم پیدا نشد؛ در حالی که به خاطر درگیری مستقیم با فلسطینیها و به خصوص عربها، باید این مقوله برای او جدی باشد؛ اما باز هم ذهن ایران و ایرانی برای او دارای اهمیت ویژه است؛ به نظرتان چرا؟ جواب این پرسش در یادداشت قبل نیز بوده است؛ منتهی در این یادداشت قصد دارم زاویه نگاه جدیدی را باز کنم.
این مسخرهترین جواب است که گفته شود اسرائیل به فکر «آزادی» و حقوق بشری است که در ایران نیست و برای همین اسرائیل به زبان فارسی را راه انداخته است. به خاطره مسخره بودن این پاسخ اصلا دیگر ادامه نمیدهم؛ یک رژیم غاصب و کودک کش، که ابایی از کارش هم ندارد، به فکر حقوق بشر باشد!!
امّا بازگردیم به سوال اصلی، چرا ذهن مردم ایران برای اسرائیل اهمیت مییابد که اینگونه در کنار پشتیبانیهای رسانهها و خبرگزاریهای رسمی و غیر رسمی و همچنین پیادهنظام شبکههای اجتماعی، دست به تأسیس اسرائیل فارسی میزند و به دنبال به دست آوردن ذهن مردم ایران است؟
دو روز پیش در ساندویچی منتظر آماده شدن فلافل بودم که گفتگوی فروشنده با یکی از مشتریها توجه من را به خود جلب کرد؛ فروشنده میگفت: پس چرا ایران به اسرائیل حمله نکرد؟ میگفتن که امروز میخواد بزنه؟ آن مشتری هم میگفت: مگه به این راحتیه، اگه ایران بزنه که جنگ جهانی میشه و اصلا مگه ایران دیونهست که بخواد بزنه! و بعد در ادامه شروع کرد تحلیلهای اینستایی ارائه کردن که اساسا جنگ جهانی سوم تنها بر سر آب شکل خواهد گرفت نه بر سر یه تیکه زمین و از این قبیل چرندیات؛ القصه اینکه میخواستم بگویم به نظر میرسد در ذهن مردم ایران، جنگ با اسرائیل هیچ نفعی برای ما نخواهد داشت و تنها از باب ارزشی و یا تکلیف الهی به آن نگاه میشود؛ البته اگر بشود. یعنی این نگاهی هم که هست از جانب حزب اللهیها و مذهبیها است. و نهایتا به خاطر انسانیت و جلوگیری از کودککشی و نسلکشی اسرائیل؛ چنانچه در گفتگوی درون فلافلی هم به آن اشاره شده بود.
امّا باز هم تکرار همان سوال، چرا ذهن مردم ایران برای اسرائیل مهم میشود؟
بگذارید حوصلهتان را سر نبرم؛ چون خود اسرائیل هم فهمیده است که اگر ایران مستقیما و علنا وارد میدان نبرد شود و به جنگ با اسرائیل برود، کار اسرائیل تمام است؛ و این ورود هم کاملا تابع ذهنیت مردم ایران است؛ تا هنگامی که ذهنیت مردم ایران با این ورود علنی و مستقیم ایران به جنگ با اسرائیل همراه نباشد، نیز این ورود اتفاق نخواهد افتاد؛ این پشتیبانی ملی مردم ایران لازم است وگرنه ایران امکان ورود ندارد؛ و این پشتیبانی نیازمند فهم مردم از فوائد جنگ و مبارزه با اسرائیل است؛ نه فوائدی اخروی و یا دینی و یا حتی انسانی که همهگی ارزشمند است؛ بلکه فوائد دودوتا چهارتای دنیایی و اقتصادی؛ و اینجاست که جهاد تبیین معنا پیدا میکند؛ به نظرم اگر به جای این همه داوطلب اعزام به فلسطین و غزه، اقدام به کنشگری در عرصهی جهاد تبیین میشد، کار راحتتر حل میشد؛ هر چند آن داوطلبی اعزام هم اقدامی ارزشمند است ولی راهگشا و حل کننده مسئله نیست؛ بلکه تنها یک اقدام فردی است که در نهایت احساس خوشی به خود فرد درست خواهد دارد، امّا تا چه اندازه در مسئلهی مبارزهی با اسرائیل موثر بوده است و در مسیر نابودی اسرائیل بوده است؟ اگر نگوییم هیچ، به راحتی میتوان گفت بسیار اندک.
به خصوص این «جهاد تبیین» برای کسانی چون قشر طلاب و تاثیرگذاران رسانهای و یا هر قشر تاثیرگذار دیگر، جدی میشود؛ لذا شاید باید به ایشان گفت به جای داوطلب اعزام شدن، عرصهی اصلی و وظیفهی اصلی خود را جدی بگیرید و به جهاد در آن عرصه بپردازید.