در اذهان ما معمولا امر به معروف و نهی از منکر با منکرات اخلاقی گِره خورده است و با شنیدن این لفظ به یاد اوضاع حجاب میافتیم و تاسف میخوریم از این که امر به معروف و نهی از منکر نمیشود. امر به معروف و نهی از منکر در اذهان ما در همین سطح است. امّا در اسلام امر به معروف، ضامن «اقامهی شریعت» است و با آن اقامهی فرائض میشود.
امر به معروف یک «مبارزهی دائمی» با «فساد» است، یک اصلاحگری دائمی و پویا و کنشگر است. نباید از کنار وجوب امر به معروف و نهی از منکر به راحتی گذشت؛ کمتر کسی امر به معروف را در تصور خود به صورت یک «فریضه» تلقی میکند، فریضهای که باید به آن عمل کند و شرایط عمل به آن را تدارک ببیند و چهبسا فرصت و زمان آن بگذرد و یک واجب عمل نشده در پرونده اعمال آدمی ثبت شود. این تلقی از امر به معروف در میان جامعه مذهبی هم کمتر دیده میشود. تا چه اندازه به امر به معروف و نهی از منکر مانند «نماز» نگاه میکنیم؟ به نماز خود حساسیت نشان میدهیم، امّا نسبت به این واجب چقدر حساس هستیم؟
«تصور صحیح» از امر به معروف؛ که همان مبارزه دائمی با فساد و اصلاحگری باشد، وقتی حکم وجوب بر آن شود، آنگاه مشخص میشود که «اسلام» برای ادارهی جامعهی خود چه ساختار و طرح ویژهای دارد. جامعهای را فرض کنید که تکتک افراد آن جامعه به فکر اصلاح جامعه خویش هستند و مدام در فکر مبارزه با فساد هستند؛ یک جامعه بهپاخواسته و قیام کرده برای اصلاح و مبارزه با فساد؛ در چنین جامعهای بیعدالتی، ظلم، جور، فساد، حقکشی اگر نگوییم ریشه کن خواهد شد، حداقل نادر میشود.
اسلام با اصل «امر به معروف و نهی از منکر» که از واجبات است، تمام مردم را به «صحنهی مبارزه» میکشاند؛ یک مبارزهی دائمی که اجازه نمیدهد فساد پیدا شود.