گفته میشود که خدا به دارالسلام دعوت کرده است؛ «وَاللَّهُ یَدْعُوا اِلى دارِ السَّلامِ». و از طرفی گفته میشود؛ توحید، ستیزهجو است و صفبندیها را بهم میزند و درگیری میسازد.(+) این دعوت به صلح و دارسلام، چگونه با این مبارزهها قابل جمع است؟ مگر میشود ادعای واقعی از صلح داشته و خودْ درگیری را به وجود بیاورد؟
وقتی ما این دوگانگی «صلح و مبارزه» را احساس کردیم، حال نوبت به این میرسد «اندیشه توحیدی» را با دقت نگاه کنیم و مورد تامل قرار دهیم که کدام قسمت از آن است که «دعوت به مبارزه» میکند؟ البته اینجا وقتی از اندیشه توحیدی حرف میزنیم، مراد همان توحید ناب است؛
وقتی در خوانش توحید ناب، به دنبال قطعهی مبارزه طلب بگردیم، شاید آن وقت بتوانیم راحتتر مشکل دیگر خوانشها را هم پیدا کنیم؛ بهتر درک کنیم که چرا دیگر خوانشها از توحید این مبارزه را ندارند.