پنجره

سهمِ من زِ آسمانِ معرفتش ❁ قدرِ یک پنجره است زین دوار

پنجره

سهمِ من زِ آسمانِ معرفتش ❁ قدرِ یک پنجره است زین دوار

طلبه|دُچار کتاب|سرگرم با ‎قلم

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «روشنفکر» ثبت شده است

لطیفه:
معلم ابتدای کلاس از شاگردانش می‌خواهد که برای شفای بیماران صلوات بفرستند؛ همه صلوات می‌فرستند، به جز یک نفر!
از او می‌پرسد: عزیزم چرا تو صلوات نفرستادی؟
دانش‌آموز پاسخ می‌دهد: آخه بابام پزشکه، اگه بیمارا خوب بشن، بی‌کار میشه؛ دیگه درآمد نداره!

ضمن احترام از تمامی پزشکان متعهد و با تقوا و انقلابی عزیز، و عذر خواهم اگر ساحتی از ایشان لکه‌دار شد؛ از این جُک بگذریم و منطق پشت آن را دریابیم و کمی در تحلیل‌های‌مان از آن استفاده کنیم.

اوج حماقت است که فکر کنیم آمریکا دنبال صلح است؛ و یک «پایدار» هم کنار آن می‌گذارد برای خر کردن بعضی از جاهلان داخلی تا کُد را بگیرند و در اوج نفهمی و نادانی، بگویند آهان یافتم که چرا آمریکا و اسرائیل نسل‌کشی در غزه را متوقف نمی‌کند؛ چون دنبال صلح پایدار است؛ کسی نیست به این‌ها بگوید احمق، تو خر شده‌ای، چرا به دنبال خر کردن ما هستی؟!

روشن است که اگر صلح اتفاق بیوفتد، خزانه آمریکا خالی می‌شود؛ آمریکا از فروش تسلیحات درآمد دارد؛‌ مگر از این درآمد می‌گذرد؟!
این درآمد هنگفت را مگر کنار می‌گذارد؟ آن هم چه‌کسی؟ آمریکا! روشنفکر عزیز کمی هم تاریخ را ورق بزنی، بد نیست؛ خیلی دور نمی‌خواهد بروی، فقط کافی‌است ببینی بر سر خود ما چه آورده است.

ادبیات این یادداشت را بر من ببخشید!
بعضی وقت‌ها چاره‌ای نیست.

  • حامد خواجه

برداشتی آزاد از فرمایش استاد آیت‌الله خامنه‌ای در ترجمه‌ی تفصیلی آیة الکرسی

دومین آیه از مجموعه‌ٔ سه آیه معروف به آیة الکرسی، در خصوص آزادی به خصوص آزادی عقیده و آیین است. «لااکراه فی الدّین» (بقره / ۲۵۶) آنچه آیین ماست، با اکراه همراه نیست. به زور و اجبار اعتقادات و تفکر خود را به جهان و جهانیان تحمیل نمی‌کنیم. معمولا به این بند از آیه بسیار تمسک شده است به خصوص از جانب روشنفکران، چه دینی و حتی غیر‌دینی. امّا در نگاه نخست به نظر می‌رسد این فرمایش قرآن کریم با دستورات و آیات مربوط به قتال و جهاد با کفّار سازگاری ندارد؛ پناه بر خدا از این که بخواهیم مدعی ناسازگاری میان آیات قرآن که تماما حق است، شویم؛ قرآن تماما حق است و تمام اجزاء این حقیقت یکپارچه حق، باهمدیگر سازگار هستند؛ امّا منظور از این ناسازگاری، آن فهم ناقصی است که از آیه وجود دارد. و مقصود از این یادداشت توضیح و اصلاح این فهم ناقص از آیه می‌باشد.

سوالی که از متمسکین به این بخش از آیه داریم این است که ادامه آیه را چرا توجه نمی‌کنند؟ چرا آیه را کامل نگاه نمی‌کنند؟ بله هیچ اجباری در پذیرش آیین و دین ما نیست و اساسا آیین و دین ما همراه با اکراه نیست و این را هم به خاطر فشار‌های امثال شما و حقوق جهانی بشر و ... نمی‌گوییم که اساسا معتقدیم این نفهته در دین ماست و آزادی را از پرتوهای توحید می‌دانیم؛ امّا شما که قصد تمسک به این فقره را دارید، چرا ادامه‌ی آیه را نمی‌خوانید؟

صورت کامل آیه از این قرار است: « لا اِکْراه فِی الدّینِ قَدْ تَبَینَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَی فَمَنْ یکْفُر بِالطاّغُوتِ وَ یؤمِنْ بِاللهِ فَقَدْ اِسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقی لاَنْفِصامَ لَها وَ اللّهُ سَمیعٌ عَلیمٌ »

«لا اکراه فی الدّین» در دین اکراه و اجباری نیست، «قد تَبَیَّنَ الرُّشدُ مِنَ الغَیّ» آشکار شده است راه راست از راه گمراهی.

اینکه در ادامه «عدم اکراه در دین» بلافاصله گفته شده است، «راه راست و گمراهی آشکار» شده است؛ این علت عدم اکراه را بیان می‌کند؛ چرا اجبار و زور و فشاری همراه آیین و در پذیرش دین ما نیست؟ چون راه راست از راه گمراهی آشکار شده است و مانند روز واضح شده است که راه راست کدام است و گمراهی کدام است؛ لذا این آیه کریمه اساسا نه تنها منافی تبلیغ دین و تبیین نیست، که اساسا مؤید آن است. و در وزان تبلیغ، به جهاد اهمیت می‌دهد.

اساسا جهاد اسلامی برای برطرف کردن و برداشتن موانع هدایت است؛ که عبارتند از طواغیت و رهبان زمانه که مانع رسیدن هدایت به مردم هستند؛ مانع این آشکار شدن راه راست و راه گمراهی هستند؛ اساسا جهاد اسلامی و قِتال مقدس اسلامی برای آزادی و آزاداندیشی است؛ برای آزادی بخشی است؛ در جامعه‌ای که سردمداران کفر مانع تبین راه رشد هستند؛ مانع خوانده شدن قرآن هستند، مانع رسیدن حق به عموم جامعه هستند، با این افراد با زور و با شمشیر مقابله خواهیم کرد؛ ما برای رسیدن حق به گوش مردم و روشن‌شدن راه راست برای مردم، جان‌مان را هم می‌دهیم و به آن افتخار می‌کنیم، و این را برای خود سعادت می‌دانیم که در راه رسیدن عموم جامعه به آزاداندیشی و رها کردن مردم از بند‌ها، کشته شویم و جان دهیم؛ بله اگر دستی مانع رسیدن سخنان قرآن به مردم بشود، مانع خواندن قرآن بشود، آن دست را قلم می‌کنیم، اگر حجابی در برابر حق و حقیقت به وجود بیاورند، با افتخار آن را می‌دریم، اگر مشتی بخواهد بر سر خواننده‌ی قرآن زده شود، آن دست را قطع می‌کنیم، برای بر طرف کردن مزاحمان هدایت همیشه آماده و شمشیر به دست هستیم و این را نه تنها در تنافی با آزادی و آزاداندیشی نمی‌بینیم بلکه عین آزاداندیشی است و رقم زدن آن را در جامعه تکلیف خود می‌دانیم.

و از این باب است که این روز‌ها که درگیری‌ها و قتال تا حدودی به جبهه‌ی نرم و فرهنگی کشیده شده است، جهاد تبیین اهمیت ویژه می‌یابد؛ درگیری و قتال مستقیم تبیین برای تک‌تک مسلمانان واجب است، همانگونه که جهاد شمشیر بود؛ چرا که این‌روز‌ها کمتر با شمشیر مانع تبین رشد از غی / آشکار کردن راه راست از گمراهی، می‌شوند؛ بلکه با رسانه‌هایی انحصاری مانع این تبیین می‌شوند؛ و البته در این مقام هم هیچ ابایی از دست به شمشیر شدن نداریم چرا که «الْخَیْرُ کُلُّهُ فِی السَّیْفِ وَ تَحْتَ ظِلِّ السَّیْفِ».

  • حامد خواجه

آقای محمدحامد الأحمری در کتاب «مسئولیت روشنفکر» در بخشی از کتاب به انواع روشنفکر می‌پردازد و اگر اشتباله نکنم، نوزده نوع از انواع روشنفکر را بر می‌شمارد؛ یک نوع از آن را «روشنفکر طنزپرداز» می‌داند؛

چند جمله‌ای از آن بخش کتاب:

طنز از مظاهر آزادی و سلاح فرهنگی بسیار تاثیرگذاری است که می‌تواند مقدسات و تابوها و الگوها و چهره‌های ملت‌ها را تخریب کند.
...
نظریه‌پردازنِ تغییر و انقلاب‌ها به تاثیر طنز در تخریب وضعیتی و ساختن جایگزینی برای آن اشاره کرده‌اند؛ چون شخص مسخره‌گو به اقتضای کارش آنچه را مسخره کند، تخریب می‌کند.

┄┅••❀••┅┄

طنز «آسان‌فهمی» در مخاطبین پدید می‌آورد؛ حقیقت را قابل فهم و درک می‌کند و تحمل سنگینی آن را برای مخاطب فراهم می‌کند. شاید تمثیلی که حاج‌آقای قرائتی در زمینه طنز دارند خوب باشد؛ اینکه هنگامی که یک گونی را پر می‌کنید، زمانی که کامل پر شد، کمی آن را تکان بدهی، دوباره مقداری جا باز می‌کند؛ طنز کار آن تکان دادن را می‌کند در هنگام فهم و ادراک ما؛ البته این جا این تمثیل برای بیشتر فهمیدن به کار برده شده است ولی می‌توان طنز را برای اصل فهمیدن نیز به کار برد؛ و همچنین طنز و شوخی را می‌توان مقوله‌ای در راستای آزادی بیان دید؛ چه نقد‌ها و حرف‌هایی که پذیرش آن به صورت جدی وجود ندارد و تاب تحمل آن نیست ولی در شیوه‌های طنز به آسودگی بیان می‌شود و مخاطراتی به دنبال خود نمی‌آورد.


امّا طنز شمشیر دوطرفه و خطرناکی است که ممکن است ویرانی به بار بیاورد. لذا در به دست گرفتن این سلاح برنده و تیز و دولبه باید محتاط بود!

  • حامد خواجه
پنجره


✦ هرکس می‌خواهد ما را بشناسد داسـتان کـربلا را بخواند! "شهید آوینی"
┄┅••==✧؛✿؛✧==••┅┄
● طلبه | دُچار کتاب | سرگرم با ‎قلم
و در آرزوی فرهنگ آزاداندیشی
┄┅════┅┄

آخرین نظرات