وقتی پیامبری برای یک قوم مبعوث میشد و آن پیامبر به تبلیغ شریعت میپرداخت، آیا عموم مردم سخن پیامبر را میفهمیدند و به دلشان مینشست، به گونهای که گم شدهی خود را پیدا کرده باشند و همچنین در ادامه همراهی با آن داشتند؟
در نظر اول پاسخ منفی است، و اگر هم مثبت است به صورت تمام و کمال نیست. شاید تعداد اندکی از قوم با آن پیامبر عظیم همراه بودند ولی این درک سخنان و فهمیدن آن در بین عموم مردم وجود نداشته است. این پاسخ ابتدایی است که شاید ریشه در تعلیمات گذشته ما داشته باشد. تعلیماتی که توسط نظام آموزشی حقنه شده است.
امّا آیا واقعا مسئله چنین بوده است؟ آیا واقعا عموم مردم سخن نبی را نمیفهمیدند؟ اگر اینگونه باشد، «حکمت ارسال نبی» زیر سوال میرود؛ قرار است با فرستادن نبی، راه برای قوم نمایان شود، حال اگر عموم قوم این فرستاده را نفهمند و این فرستاده توان همراه کردن قوم با خود را نداشته باشد، این ارسال با غرض هماهنگی ندارد.
از سویی دیگر وقتی میگوییم پیامبر «فطرتها» را مخاطب قرار میدهد و با سخنانی بلیغ از امور فطری میگوید؛ به صورت طبیعی باید به دل مخاطب بنشیدند.
پس این پاسخ اولیه که شاید بتوان از قرآن هم برای آن شاهد آورد، خلاف تحلیل است؟