پنجره

سهمِ من زِ آسمانِ معرفتش ❁ قدرِ یک پنجره است زین دوار

پنجره

سهمِ من زِ آسمانِ معرفتش ❁ قدرِ یک پنجره است زین دوار

طلبه|دُچار کتاب|سرگرم با ‎قلم

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اقتصاد دولتی» ثبت شده است

این روز‌ها فروش اقساطی انواع کالا زیاد به چشم می‌خود؛ از لوازم‌خانگی گرفته تا لباس و تلفن همراه و رایانه و حتی خراکی‌ها و خدمات و مایحتایج روزانه. البته این زیادشدن را  از تبلیغاتی که می‌کنند عرض می‌کنم؛ در تلویزیون، بیلبور‌های خیابانی، فضای مجازی و حتی تبلیغات پیامکی. والّا تا به حال اقدام به این قسم از خرید‌ها نکرده‌ام. و از طرفی هم میلی به آن ندارم و احساس می‌کنم که به هر حال در نهایت، این من هستم که متضرر شده‌ام و کلاهی گشاد بر سرم رفته است.

این حجم زیاد از فروش اقساطی را می‌توان یکبار با این زاویه‌دید نگاه کرد که قدرت خرید جامعه پایین آمده است و لذا سرمایه‌داران عزیز به فکر مردم هستند و فروش قسطی دارند و یا حتی به فکر مردم هم نیستند، بلکه اجناس روی دست‌شان باد کرده و جامعه‌ی باقدرت خرید پایین را که طیف خوبی از معمول جامعه‌ها است را از دست داده و یا می‌دهد، لذا روی به فروش اقساطی آورده است و تلافی دیر به پول رسیدن را هم با درصد سود‌ها و بهره‌کشی‌ها از مردم، در می‌آورد. این یک زاویه نگاه است که باید اولا نهیبی باشد به دولت که حواسش به قدرت خرید جامعه باشد و تذکری هم به خود جامعه که متوجه خرید‌های بی‌وجه باشد که با خرید‌های نفسانی که با هیچ منطق و عقلانیتی پشتیبانی نمی‌شود، خود را برده و اسیر سرمایه‌داری و سرمایه‌داران نکند.

یک زاویهنگاه دیگر که قصد این نوشته جلب توجه به آن است هم می‌تواند وجود داشته باشد. چرا سرمایه‌داری که تنها به فکر جیب خود است، اینگونه حاضر می‌شود به صورت اقساطی کالای خود را بفروشد؟ آن‌هم بعضا با همان قیمت نقدی که در بازار هست! آیا فروش نرفتن کالا با توجه به تورم‌های موجود، به نفع صاحبان کالا نیست؟ کالا را هر چه دیرتر بفروشد، سود بیشتری می‌برد و سرمایه او رشد می‌کند؛ با این حال چرا حاضر می‌شود با نرخ سود پایینی کالای خود را به صورت اقساطی بفروشد؟ از این تعامل سرمایه‌دارن می‌توان چیزی را کشف کرد؛ به خصوص که این تعامل «فروش اقساطی» در مقطع‌های مختلف، نوسان دارد؛ در برهه‌ای اصلا نمی‌توانی فروش اقساطی پیدا کنی و در برهه‌ای در همه‌ی تبلیغات می‌خواهند فروش اقساطی را در چشم تو فرو کنند.

به نظر می‌رسد این رویه سرمایه‌دارن برخواسته از پیش‌بینی‌شان و یا حتی علم‌شان از نرخ رشد تورم می‌باشد. اینکه می‌بینی در ابتدای دولت آقای روحانی فروش اقساطی برخلاف انتهای دولت قبل، زیاد می‌شود و همینطور در میانه‌های دولت اقای روحانی و حتی در دوران پایانی دولت ایشان، فروش اقساطی کم می‌شود اگر هم هست، نرخ سود و بهره آن بالا است، به خاطر همین اوضاع رشد تورم است.

و اینکه می‌بینیم در دولت آقای رئیسی هنوز فروش اقساطی کم نشده است بلکه روبه افزایش است، می‌تواند یک نشانه خوب باشد؛ اینکه رشد تورم، کنترل شده است و یا اینکه احساس سرمایه‌داران و پیشبینی‌شان این است که نرخ رشد تورم، آنقدر زیاد نخواهد بود که از فروش نرفتن کالای خود سود ببرند؛ بلکه برای سود بردن نیازمند فروش هستند حتی شده به صورت اقساطی.

دوستی دارم که از سال ۸۸ در بورس بوده است و یدطولایی در این قضیه دارد و کاملا فهم‌های اقتصادی دارد؛ در مقاطعی که ضرر‌های زیادی متوجه بورسی‌ها شده بود، جان سالم به در برده است؛ او می‌گفت که از این شدت تبلیغات فروش‌های اقساطی، متوجه می‌شوم که کجا و چگونه باید سرمایه‌گذاری کنم.

و در پایان بگویم که در این یادداشت قصد دفاع از دولت انقلابی آقای رئیسی نبوده است و دفاع از عملکرد قابل قبول ایشان -در مجموع با دیدن شرایط و اقتضائات و دست‌آورد‌ها- ورود‌های راحت‌تر و سهل الوصول‌تر می‌توان داشت و به راحتی با کمی تامل این قابل پذیرش است که در مجموع وضعیت اقتصادی به نفع قشر مستضعف در حال بهبود است.
مقصود از این یادداشت توجه دادن به این نکته است که همیشه با تحلیل‌های منفی، وقایع را تحلیل نکنیم، گاهی هم در عین دیدن آن زاویه منفی، کمی هم از زاویه‌های مثبت نگاه کنیم؛ و مهم‌تر اینکه گمان‌ نکنیم که همین یک زاویه نگاه است و تمام!

  • حامد خواجه

نویسنده در این ۲۳۰ صفحه در قالب چند جستار به بررسی و نقد «اقتصاد نفتی» پرداخته است. البته به نظر می‌آید که صرف اقتصاد نفتی هدف نقد ایشان نبوده است و تمام «اقتصاد دولتی» را نشانه گرفته بود. نویسنده در هر جستار از این کتاب موضوعی خاص را انتخاب کرده و سعی کرده با بیان مشاهداتش از آن حوزه و مقایسه آن با سایر کشورها، ردپای مدیریت و اقتصاد نفتی در مشکلات آن حوزه را به خواننده نشان دهد.

مخاطب کتاب به زبان خود نویسنده هم در ابتدای کتاب و همچنین در انتها تحت یک درد دل، جوانان و افرادی هستند که هنوز وارد بازار کار نشده‌اند؛ و اصلا مخاطب خود را هیچ نهاد و ارگان و یا مدیر دولتی و به تعبیر خود نویسنده سه‌لتی نمی‌داند. البته می‌توان کسانی را هم که ابتدای بازار کار و در مواردی حتی مدیران را هم مخاطب این نوشته در نظر گرفت، ولی به هر حال در نظر نویسنده، مشکل به دست جوانان حل می‌شود.

از ویژگی‌های این نوشتار، قالب داستانی و روایی آن است که همین ویژگی از طرفی باعث جذابیت آن شده و از طرفی هم باعث شده است که نتوان برای رد یا اثبات اداعا‌های مطرح شده سند یا مدرکی در نوشته پیدا کرد.

در این کتاب بعد از یک مقدمه و درآمد،‌ ۱۵ جستار آمده است که عناوین آن در ادامه به ترتیب ذکر خواهد شد و چند خطی هم گزارش از بعضی جستار‌ها خواهد آمد.

عناوین جستار‌ها:
قانان – بی‌کار آفرین – منطق آزاد – نه عامه پسند،نه خاصه پسند؛ فقط داستان مسئولین – کدام استقلال کدام پیروزی – صنعت دولتی شدن نفت – حزب در پیت – ریاست نفت – آنچه خوبان همه دارند، ما هم داریم – جمهوری اسلامی پاکستان – اقتصاد مورد نظر در دسترس نیست چیست – افق – توسعه‌ی چینی و هندی و ژاپنی و مالزیایی و … – زمین صاف، زمین گرد، زمین مشبک – مقصر، مدیر سه‌لتی نیست!

بی‌کارآفرین:
نویسنده در این جستار قصد دارد با بررسی چند نمونه خاص از کارآفرینان ایرانی و بیان سرگذشت‌شان نشان‌ دهد چگونه این «قانان» کار سال‌هاست که دست کارآفرین ایرانی را از پشت بسته است.
در ادامه نشان می‌دهد چگونه این دخالت دولت در بازار موجب کاهش شدید کارآیی نیروی تولیدی در کشور شده و تولیدکننده‌ها چگونه تصمیم به کناره‌گیری از «تولید» گرفته‌اند؛ چگونه سرمایه‌گذاران به جای بورس به سرمایه‌گذاری در بخش مسکن روی‌ آورده‌اند و چگونه دخالت دولت در حوزهٔ مسکن موجب نشت (فرار) سرمایه از داخل به سمت کشور‌های حاشیهٔ خلیج فارس شده‌ است.

کدام استقلال، کدام پیروزی:
امیرخانی در این جستار به سراغ «فوتبال» رفته تا نشان دهد دخالت دولتی تا چه حد می‌تواند در مسائل مختلف تاثیرگذار باشد. او در ابتدا مثال‌هایی از شکل‌گیری و رشد تیم‌های بزرگ اسپانیایی و ایتالیایی می‌زند و نشان می‌دهد رقابت در فوتبال تا چه اندازه می‌تواند باعث پیشرفت آن شده و آن ‌را به بالاترین سطح خود برساند. او با نگاهی به تاریخچه شکل‌گیری دو تیم تاج (استقلال) و پرسپولیس تلاش می‌کند نشان‌دهد چگونه دخالت دولتی این رقابت را که نیروی محرکه پیشرفت فوتبال است از بین می‎‌برد.

حزب در پیت!
در این جستار، نویسنده به تفصیل به بیان تأثیر «نفت» در ساختار سیاسی ایران می‌پردازد و با مطالعه روند شکل‌گیری احزاب مختلف در آمریکا و لبنان (که بسیار با هم تفاوت دارند)، نشان می‌دهد چرا ساختار چند حزبی باعث پیشرفت سیاسی و در نتیجه اقتصادی یک کشور می‌شود. او سپس با بررسی روند تاریخی شکل‌گیری احزاب در ایران نشان می‌دهد چگونه نفت موجب از بین رفتن احزاب مختلف شده و ساختاری تک حزبی را در ایران به وجود آورده است.

در پایان آنچه از این کتاب متوجه شدم این است که در نگاه اولیه احساس می‌شود که نویسنده مخاطب را به سمت اقتصاد آزاد و نسخه‌های غربی اقتصاد فرا می‌خواند و راه حل اقتصاد بومی ایرانی اسلامی را گذر از نسخه‌های غربی می‌داند؛ البته این برداشت شخصی از متن است.
ولی اگر نگاه سلبی این نوشته را با نگاه اقتصاد مردمی جمع کنیم و هر دو نگاه را داشته باشیم؛‌ امکان زود‌تر رسیدن به «اقتصاد بومی» خودمان فراهم می‌شود.

  • حامد خواجه
پنجره


✦ هرکس می‌خواهد ما را بشناسد داسـتان کـربلا را بخواند! "شهید آوینی"
┄┅••==✧؛✿؛✧==••┅┄
● طلبه | دُچار کتاب | سرگرم با ‎قلم
و در آرزوی فرهنگ آزاداندیشی
┄┅════┅┄

آخرین نظرات