پنجره

سهمِ من زِ آسمانِ معرفتش ❁ قدرِ یک پنجره است زین دوار

پنجره

سهمِ من زِ آسمانِ معرفتش ❁ قدرِ یک پنجره است زین دوار

طلبه|دُچار کتاب|سرگرم با ‎قلم

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مردم سالاری» ثبت شده است

نه‌اُم دی‌ماه روزی است که مردم برای نجات کشور خود به پا خواستند؛ روزی است که آشوب‌ها کشور را به سمت نابودی می‌کشاند و خواص دو پهلو‌گو، گاه از این طرف و گاه از آن طرف می‌گفتند؛ یکی به نعل و یک به میخ می‌زدند؛ امّا مردم بودند که از خواص پیشی گرفتند، و برای خواباندن آتش فتنه، به‌پا خواستند. خود وارد صحنه شدند.
و هر بار که مردم به‌پا خیزند، هر بار که مردم به صحنه بیایند، «معجزه» می‌شود؛ معجزه یعنی اینکه خدا خود به میان می‌آید؛ از خودم این را نمی‌گویم این در قرآن است و خود خدا وعده داده است که «إِنَّ اللَّهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّىٰ یُغَیِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ ۗ».

و روزی که خدا به صحنه بیاید، می‌شود «یوم الله»؛ همان‌گونه که به کعبه می‌گوییم خانهٔ خدا؛ بعضی از روزها و زمان‌ها را هم به خدا نسبت می‌دهیم؛ چرا کعبه را می‌گویند خانه خدا؟ به خاطر شرافت مکانی، به خاطر حرمت مکانی و ... با همین منطق بعضی از زمان‌ها هم به خداوند متعال نسبت داده می‌شود؛ مانند روز هجرت پیامبر اکرم، روز فتح مکه، ایام جنگ صفین؛ کمی هم برویم عقب تر مثلا روز بیرون آمدن قوم نوح از کشتی و برخورداری آنان از سلام و برکات و یا مثلا روز رهایی حضرت ابراهیم از آتش، و یا از جمله مواردی که در قرآن به آن اشاره شده است، روز رهایی قوم حضرت موسی از آل‌فرعون است.

بیاییم کمی جلو‌تر و مصادیق معاصر ایام الله را هم بگوییم؛ مثلا ۱۵ خرداد و یا ۱۹ دی و همچنین ۱۷ شهریور و مهم‌تر ۲۲ بهمن.

و از جمله ایام الله روز ۹ دی می‌باشد.

امّا یوم الله نامیدن روزی، به غیر از مقدس کردن آن و زنده نگه‌داشتن یاد و خاطره آن، ثمره دیگری نیز دارد؟
پاسخ این سوال را در آیه ۵ سوره ابراهیم جستجو کنیم؛ در این آیه این چنین آمده است:
«وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَىٰ بِآیَاتِنَا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَکَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَذَکِّرْهُم بِأَیَّامِ اللَّهِ ۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَاتٍ لِّکُلِّ صَبَّارٍ شَکُورٍ »

آیه می‌گوید: «و ما موسی را با آیات خود فرستادیم که قومت را از ظلمات بیرون آور و به عالم نور برسان و روزهای خدا را به یاد آنها آور، که در این یادآوری بر هر شخصی که صبور و شکرگزار است دلایل روشنی نهفته است.
به نظرتان چرا از حضرت موسی خواسته شده است که «ایّام الله» را برای قوم خویش یادآوری کند؟ چرا حضرت موسی می‌بایست روزهایی که در آنها اتفاقات مهمی روی داده است و قدرت خدا در آن روزها بیشتر آشکار شده است را یادآوری کند؟ آیا جز برای عبرت‌گرفتن است؟

آری در این یادآوری‌ها و زنده‌نگه‌داشتن ایام الله بسیار عبرت نهفته است؛ آن چه که از نان شب هم برای هر قوم و ملتی ضروری است؛ به خصوص برای ملت ما که از چندین طرف مورد هجمه است، در دل درگیری‌ها است و دائما در حال جهاد است؛ این ملت نباید خسته شود، نباید روزهایی را که خدا به صحنه آمده است را فراموش کند، بلکه نه تنها باید از آن عبرت بگیرد، بلکه امیدوارتر از همیشه باشد.

یک ملت وقتی بداند و ایمان داشته باشد که هنگامی که به‌پا خیزد و خود به صحنه بیاید، خدا خود به صحنه می‌آید و خود تغییر را رقم می‌زند، این ملت آیا می‌تواند نا‌امید هم بشود؟

لذاست که ایام الله و زنده‌نگه‌داشتن و تذکر به آن بسیار جدی می‌شود؛ چرا که یادآور می‌شود که هر زمانی که شما مردم به‌پا خواستید و اراده کردید و به صحنه آمدید، خدا خود به میان می‌آید و معجزه رقم خواهد خورد؛ مگر نچشیدید یوم‌الله‌های گذشته را؟ مگر به چشم خود ندیدید، هنگامی که قدرت خدا به صحنه آمد و کسی را یارای مقابله با آن نبود؟ مگر به چشمان خود این معجزه عیان را ندیدید؟

پس بدانید کسانی که می‌خواهند «ایام الله» را به فراموشی بسپارند و یا به دنبال مسخره کردن آن هستند و یا در تکاپو هستند تا ملتی ایام الله را از یاد ببرند؛ اینان خواسته یا نا‌خواسته، در سپاه دشمنان خداوند هستند. حال می‌خواهد مسلمان باشد یا نه، شیعه باشد یا نه.

  • حامد خواجه

وقتی چیزی تبدیل به «ارزش» می شود، این ارزش تبدیل به رفتار و حتی تبدیل به زندگی می‌شود. و اگر خود مستقیما تبدیل به رفتار نشود، قطعا یک رفتار متاثر از این ارزش را شکل می‌دهد و به تبع آن یک زندگی. ارزش و ضد ارزش شدن یک امر، مسئله‌ای بسیار مهم و کلیدی است و باید نسبت به آن حساسیت‌های فوق العاده وجود داشته باشد؛ باید مهم باشد که چه کسی در جامعه در حال ارزش‌سازی است؛ نه تنها باید نهادی برای رسیدگی به اصل مسئله ارزش‌سازی داشت بلکه باید نهادی هم برای رصد این امر در جامعه داشته باشیم؛‌ رسیدگی و رصد مراکزی که در حال ارزش‌سازی هستند و نه حتی مراکز و سازمان‌ها بلکه جریانات اجتماعی هم چه بسا در حال ارزش‌سازی و ضد ارزش کردن بعضی ارزش‌ها باشند؛ به میزانی که زندگی برای‌ما اهمیت دارد، باید ارزش‌سازی‌ها برای‌ما مهم جلوه کند؛ این ارزش‌ها که ریشه در باور و اعتقادات ما دارد، سبک زندگی خاص خودش را رقم می‌زند.

البته مطلوب این است که همه‌ی «مردم» پای کار باشند و این خود مردم باشند که نسبت به ارزش‌سازی‌ها و ضد ارزش شدن‌ «ارزش‌ها» حساس باشند؛ به عنوان نمونه خود مردم به صدا و سیما به خاطر «تبلیغات» یله و رها اعتراض داشته باشند و مطالبه داشته باشند و خود مردم به عنوان نمونه متوجه این تغییر ارزش‌هایی که توسط فقط «تبلیغات» صدا و سیما پدید می‌آید بشوند؛ بماند ارزش‌سازی‌ها و ارزش‌سوزی‌های سریال‌ها و فیلم‌ها و برنامه‌ها! لذا وقتی مردم اینگونه نسبت به این مسئله ملتفت باشند، نیازی نیست که از ساختار‌های سخت حاکمیتی، مثل قانون استفاده کرد و اگر هم ساختاری هست، برای حمایت از مردم و کار مردمی است.

به عنوان نمونه وقتی تبلیغات مواد مضری چون نوشابه در صدا و سیما منع شد، این تبلیغات سراریز شد در رسانه‌های غیر رسمی چون شبکه‌های فیلم و سریال‌های خانگی و همچنین در فضای مجازی؛ ولی اگر همین مخالفت‌ها از جانب مردم می‌بود و مطالبه‌ها از جانب مردم صورت می‌گرفت و به یک «گفتمان» تبدیل می‌شد؛ نه تنها از صدا و سیما حذف می‌شد بلکه توان رفتن در فضا‌های دیگری را هم نداشت؛ البته منکر خوبی این قانون نیستیم و در فضایی که شرایط اینگونه مردمی کردن وجود ندارد، شاید راهکار همین استفاده از ساختار‌ها و قوانین باشد.

پی‌نوشت:
این یادداشت در ۱۸ مهر ۱۴۰۱ نگاشته شده است و بازنشر آن در اینجا از این جهت است که اتفاقی در تلویزیون تبلیغ نوشابه‌های انرژی‌زا را دیدیم!

  • حامد خواجه

در ادامه‌ی یادداشت‌هایی که ذیل آزاداندیشی تقدم شد، شاید بتوان گفت یکی از مباحث مهم و کلیدی و تاحدودی حیاتی، تعریف آزاداندیشی است؛ آزاداندیشی چیست؟ و یا به عبارتی تقلیدی چه باشد آنچه خواندنش آزداندیشی؟ به نظر می‌رسد که ذات‌کاوی و ماهیت‌کاوی آزداندیشی از مباحث بسیار مهم است و نباید از این کار فیلسوفانه به راحتی گذشت؛ اساسا در تفلسف نباید تعجیل کرد.

آزاداندیشی در «گام دوم» انقلاب بسیار مهم است؛ چرا که گام دوم انقلاب در گرو فراگیر شدن آزاداندیشی است؛ گام دوم انقلاب، گام مردم است؛ و من هر کجا که «مردم» و مردم سالاری می‌شنوم، آزاداندیشی می‌فهمم.

و فراگیری آزاداندیشی در گرو این است که اولا این پدیده به خوبی شناسایی و مورد کنکاش و «ذات‌کاوی» و ماهیت‌شناسی قرار گیرد و اندیشه‌ی لازم برای آزاداندیشی تولید شود؛ چرا که علارغم مطالبات و تبیین‌ها و اسرار‌ها و تاکید‌ها و حتی «گلایه‌»های رهبری نسبت آزاداندیشی، مشکل اصلی در فراگیر نشدن آزاداندیشی «فقر تئوریکی» است که در صحنه نسبت به آزاداندیشی وجود دارد؛ از باب نمونه عرض کنم که معمولا اگر آزاداندیشی را همان آزادی بیان - آن هم با قرائت‌های سیاسی رادیکال - نگیرند، آن را مساوی «کرسی‌های نظریه‌پردازی» می‌گیرند!  و پس از این‌ها است که نوبت به فرهنگ‌سازی و گفتمان کردن آزداندیشی می‌رسد؛ لذا ابتدا باید تکلیف را در ساحت «فردیِ آزاداندیشی» مشخص کرد و بعد نوبت به ساحت اجتماعی آن می‌رسد.

خلاصه‌ای گزارش‌وار از نتیجه تورق‌هایی در مصاحبه‌ها و نوشته‌ها و گفته‌ها خدمت‌تان تقدیم می‌شود به امید آنکه این خلأ تئوریک در باب آزاداندیشی احساس شود و ضرورت ذات‌کاوی فیلسوفانه «آزاداندیشی» روشن شود؛

برخی آزاداندیشی را مساوی با کرسی‌های آزاداندیشی و نظریه پردازی می‌دانند و برخی دیگر آزاداندیشی را مساوی با نوآوری؛ و تلقی بعضی هم این است که آزاداندیشی از جنس تفکر و اندیشه است و آزاداندیشی را تفکر بدون قید و بند معنا کردند؛ برخی دیگر آن را ابزار و یا روشی برای فهمیدن تعریف کردند؛ بعضی آن را یک مقوله کاملا اجتماعی فهمیدند تا مقوله‌ای از جنس اندیشه؛ بعضی از صاحب نظران آزاداندیشی را همان تفکر صحیح و منطقی انگاشته‌اند و تنها شرط در آن را رعایت منطق دانسته‌اند؛ و برخی دیگر رهایی از قیود و بعضی هم آن را استفاده از راه‌ و روش‌هایی برای دستیابی به حق و حقیقت که هدف تفکر است پنداشته‌اند؛ و بعضی دیگر از صاحب نظران آزاداندیشی را یک ملکه نفسانی و یک صفت اخلاقی در نظر گرفته‌اند؛ و برخی  گمان بردند که آزاداندیشی روشِ کلانِ درست اندیشیدن است و ... 

برای جلوگیری از قلم‌فرسایی دیگر ادامه نمی‌دهم؛ تو خود بخوان از این مجمل مفصّل‌ها!

  • حامد خواجه
پنجره


✦ هرکس می‌خواهد ما را بشناسد داسـتان کـربلا را بخواند! "شهید آوینی"
┄┅••==✧؛✿؛✧==••┅┄
● طلبه | دُچار کتاب | سرگرم با ‎قلم
و در آرزوی فرهنگ آزاداندیشی
┄┅════┅┄

آخرین نظرات