پنجره

سهمِ من زِ آسمانِ معرفتش ❁ قدرِ یک پنجره است زین دوار

پنجره

سهمِ من زِ آسمانِ معرفتش ❁ قدرِ یک پنجره است زین دوار

طلبه|دُچار کتاب|سرگرم با ‎قلم

در یادداشت قبلی به «سه انتخاب تاریخی مردم ایران» اشاره کرده بودم - اگر آن یادداشت را نخواندید، قبل از ادامه دادن آن را بخوانید! - در آنجا گفته بودم که مردم ایران سه انتخاب دارند و پای آن ایستاده‌اند و اساسا بدون در نظر گرفتن این سه انتخاب، نمی‌توان این مردم را شناخت و کنش و رفتار این مردم را بدون در نظر گرفتن این سه انتخاب نمی‌توان به درستی تحلیل کرد. و آن سه انتخاب از این قرار بود: اسلام، تشیّع و انقلاب.

در این یادداشت می‌خواهم کمی شاهد بیاورم؛ امیدوارم در راهپیمایی روز قدس امسال شرکت کرده باشید و کمی هم کنج‌کاوانه اطراف و مردم را از نظر گذرانده باشید؛ آنگاه شاید کمی بهتر بتوانید با دغدغه این یادداشت همراه شوید.

کسانی که معترضانه در راهپیمایی ۲۲ بهمن شرکت نکردند و همچنین گلایه‌مندان اوضاع عدم مشارکت در انتخابات و یا رای سفید را انتخاب کردند؛ همه و همه امروز در راهپیمایی «روز قدس» حاضر شده بودند؛ آن هم با زبان روزه.
شما از این چه می‌فهمید؟ آیا این شاهدی بر زنده بودن آرمان‌های انقلابی در دل این ملت نیست؟ آیا این حضور نشان از آن ندارد که این مردم همچنان انقلابی هستند؟ حامی مظلوم و علیه ظالم به‌پا می‌خیزند؛ همانگونه که در بهمن ۵۷ به‌پا خواستند. انقلاب اسلامی را نباید در حد یک کنش و حرکت صرفا سیاسی تفسیر و تحلیل کرد؛ بلکه این انقلاب، «قیام مردم» ایران برای خدا بود و هست؛ این مردم هستند که باید برای خدا به‌پا خیزند و قیام کنند تا این انقلاب پیش‌برود و زنده بماند.

در ادامه توجه‌تان را به بخشی از فرمایشات رهبر انقلاب در دیدار با مسئولین نظام جلب می‌کنم:

"یکی از مسائل جانبی قضیّه این است که عرض کردم که بنده اطمینان دارم که بانوان کشورمان، حتّی کسانی که یک مقداری هم در زمینه‌ی حجاب سهل‌انگاری‌هایی دارند، اینها دلبسته‌ی اسلامند، دلبسته‌ی نظامند؛ بارها هم این را ما گفته‌ایم. به این چشم بایستی به زنهای ما نگاه کرد. امّا خب این قضیّه‌ی حجاب را بایستی رعایت بکنند؛ همه باید رعایت کنند."

چندین نکته در اینجا می‌توان استفاده کرد؛ از جمله اینکه این حرف‌ها در دیدار با مسئولین نظام گفته می‌شود و یا اینکه این مسئله بارها گفته و تکرار شده است و یا این که به تعبیری چشم‌ها را باید شست و با چشمی دیگر بایستی نگاه کرد و ... که فعلا مجال پرداختن به آن نیست.
امّا اصل مطلب این است که همین بانوانی که در زمینه حجاب هم سهل‌انگاری‌ دارند، اینان هم «دلبسته» اسلام و انقلاب و نظام هستند.
  • حامد خواجه

چند وقتی بود که ضبط ماشین خراب شده بود و فرصت نمی‌کردم تعمیر کنم ولی با توجه به مسیر طولانی که برای سفر نوروزی در پیش داریم، دیروز زمانی را برای درست کردن آن خالی کردم. البته داخل پرانتز بگویم که سفر نوروزی نیست، بلکه بیشتر سر زدن به اقوام و پدر و مادر است که از آن‌ها دور افتاده‌ایم و دچار هجرت شده‌ایم.

القصه اینکه اولین مغازه تعمیر ضبط که در خیابان دیدیم را مراجعه کردم؛ معمول این مغازه‌ها سیستم‌های خفن و ضبط و پخش‌های حرفه‌ای می‌فروشند و روی ماشین‌ها نصب می‌کنند و البته در کنار آن به تعمیرات هم می‌پردازند. وارد شدم و درخواست کردم که نگاهی به ضبط ماشین ما هم بیاندازد؛ گفت که نیاز به تعمیر دارد و باید بماند و فردا بیا بگیر و شماره تماس داد که قبل از رفتن زنگ بزنم.

امروز که تماس گرفتم، گفت درست شده و می‌تونم برم ببرم؛ پرسیدم تا کی هستی؟ گفت یه سره تا افطار هستیم و میریم افطار بعد از افطار هم یه دوساعتی هستیم.

به ظاهر و قیافه و به خصوص با تتو‌ها یا خالکوبی‌هایی که روی دستش داشت نمی‌خورد روزه بگیرد؛ ولی روزه بود. و این تذکری بود برای من که باز هم پیش خود این باور را مرور کنم که مردم ایران سه انتخاب تاریخی کردند و به آن پایبند هستند و هر کس به این‌ها توجه نکند، اساسا نمی‌تواند هیچ تحلیل درستی از این مردم داشته باشد؛ و اما آن سه انتخاب که این مردم را ویژه و ممتاز کرده است، انتخاب «اسلام»، انتخاب «تشیّع» و انتخاب «انقلاب» است. در این خصوص سخن و توضیح بسیار است و در این مجال نمی‌گنجد.

به هیچ وجه نمی‌توان هویت حسینی را از این مردم گرفت؛ هیچ کس نمی‌تواند آرمان‌های انقلابی را از این مردم بگیرد. نمی‌گویم که جامعه‌شناسان فقط به شب‌های قدر، اربعین، عاشورا و محرم نگاه کنند که صد البته نباید از آن‌ها غفلت کرد و نباید در تحلیل‌ها آن‌ها را نادیده گرفت بلکه کافی است سر از کتابها -که عمدتا طوطی‌وار حرف‌های غربی‌ را را تکرار کردند- بیرون بیاورند و کمی با این نگاه که چقدر هویت دینی این مردم ریشه‌ای است در کف جامعه بچرخند؛ فقط به این توجه کنند که در هربار خرید - هر خریدی - چند بار «خدابرکت‌بدهد» می‌شنوند.
دوستی به شوخی می‌گفت طرف وقتی مشروبات الکلی هم می‌فروشد، می‌گوید خدابده برکت!

  • حامد خواجه

برای بسیاری این سوال وجود دارد که طلبه‌ها یا همان آخوند‌ها در حوزه‌های علمیه چه می‌کنند؟ این پرسش از خود من بسیار شده است از دوست و آشنا گرفته تا غریبه و رهگذر؛ چه کسانی که برای انتخاب مسیر زندگی مشورت گرفته‌اند و چه کسانی که از سرکنج‌کاوی پرسیدند و یا کسانی با لحن طلبکارانه که شما چه کاری برای این مملکت می‌کنید؟

و از جهتی شاید پرداختن به این مسئله که اساسا کار آخوند‌ها چیست؟ چه رسالتی دارند؟ چه فایده‌ای برای جامعه دارند و چه نقشی در جامعه ایفا می‌کنند، کمک کننده باشد برای تصحیح بعضی تصورات و باور‌های غلط و با تغییر نگرش‌ها نسبت به این بخش از جامعه، تعامل و ارتباط با ایشان با بصیرت و بینش و آگاهی بیشتر باشد.

هویت طلبگی در یک کلمه «دین‌پژوهی متعهدانه» می‌باشد.
متعهدانه هم یعنی: ایمان دارد، عمل‌صالح دارد، و به دنبال اصلاح و تحقق هم هست.

کمی‌توضیح بیشتر:
بیرون از حوزه‌علمیه و فضای طلبگی نیز «دین‌پژوهی» وجود دارد و ازقضا آثار و تولیداتی هم دارند که حتی مورد مراجعه طلبه‌ها و حوزویان نیز قرار می‌گیرد؛ چه در دانشگاه‌های غربی و چه شرقی و چه حتی بیرون از فضای دانشگاهی و آکادمیک. امّا دین‌پژوهی که در حوزه علمیه رواج دارد و اساس حوزه‌های علمیه است و همچنین هویت طلبگی به آن قوام می‌یابد، دین‌پژوهی «متعهدانه» است. این تعهد یعنی اینکه ایمان به آن دین دارد و همچنین خود نیز اعمال‌صالح انجام می‌دهد و از دستورات و توصیه‌های آن دین پیروی می‌کند و علاوه بر همهٔ این‌ها که تاحدودی در حیطه فردی است، بلکه به‌پا می‌خیزد برای اصلاح و تحقق آن دین؛ به عبارت دیگر دردمندانه پژوهش‌دینی می‌کند. و اساسا به دنبال اقامه دین است که وارد وادی‌های مختلفی از علوم می‌شود و در دانش‌های متعدد تخصص کسب می‌کند.

چه بسیار دین‌پژوهانی که بعد از کلاس درس و بعد از ساعت کاری در دانشگاه، مشغول شراب و رقص و پای‌کوبی و احیانا دختربازی می‌شوند و به آن پژوهش خود اگر به چشم یک منبع درآمد نگاه نکنند، حداقل خودشان ایمان ندارند؛ اما در دین‌پژوهی حوزه‌های علمیه کاملا متفاوت است با آنچه در فضای آکادمیک رایج است. هویت طلبگی -اگر نگوییم عمده آن- حداقل یک بال آن همین «ایمان و عمل صالح» است؛ و بال دیگر «دین‌پژوهی» است و همه برای اقامه دین و تحقق آن. و دین‌پژوهی غیر متعهدانه اساسا در حوزه علمیه بی‌معنا است.

اگر این تعهد یعنی ایمان، عمل صالح و قیام برای اصلاح و تحقق از دین‌پژوهی حوزه‌ها گرفته شود، بی‌هویت می‌شوند. حوزه‌ دانشگاه نیست که صرفا درسی خوانده شود و تمام بلکه نسبت به پژوهش خود تکلیف و تعهد دارد؛ متعهد به تحقق دین در جامعه و اصلاح جامعه می‌باشد. دین الهی برای کتاب و دفتر نیست بلکه برای عمل و برای سعادت بشری است.

بله طلبگی به نحوی رسالت است؛ البته رسالتی پیام‌بر گونه؛ وجه تشبیه از همین باب تعهد است؛ از همین باب است که مصلِح اجتماعی هستند و وظیفه اصلاح جامعه بر دوش ایشان است و وجه افتراق نیز در «دین‌پژوهی» است؛ چرا که علم پیامبرانْ الهی بوده ولی طلبه باید درس بخواند و پژوهش کند و به دنبال کسب علم باشد.

  • حامد خواجه
پنجره


✦ هرکس می‌خواهد ما را بشناسد داسـتان کـربلا را بخواند! "شهید آوینی"
┄┅••==✧؛✿؛✧==••┅┄
● طلبه | دُچار کتاب | سرگرم با ‎قلم
و در آرزوی فرهنگ آزاداندیشی
┄┅════┅┄

آخرین نظرات