پنجره

سهمِ من زِ آسمانِ معرفتش ❁ قدرِ یک پنجره است زین دوار

پنجره

سهمِ من زِ آسمانِ معرفتش ❁ قدرِ یک پنجره است زین دوار

طلبه|دُچار کتاب|سرگرم با ‎قلم

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «غزه» ثبت شده است

لطیفه:
معلم ابتدای کلاس از شاگردانش می‌خواهد که برای شفای بیماران صلوات بفرستند؛ همه صلوات می‌فرستند، به جز یک نفر!
از او می‌پرسد: عزیزم چرا تو صلوات نفرستادی؟
دانش‌آموز پاسخ می‌دهد: آخه بابام پزشکه، اگه بیمارا خوب بشن، بی‌کار میشه؛ دیگه درآمد نداره!

ضمن احترام از تمامی پزشکان متعهد و با تقوا و انقلابی عزیز، و عذر خواهم اگر ساحتی از ایشان لکه‌دار شد؛ از این جُک بگذریم و منطق پشت آن را دریابیم و کمی در تحلیل‌های‌مان از آن استفاده کنیم.

اوج حماقت است که فکر کنیم آمریکا دنبال صلح است؛ و یک «پایدار» هم کنار آن می‌گذارد برای خر کردن بعضی از جاهلان داخلی تا کُد را بگیرند و در اوج نفهمی و نادانی، بگویند آهان یافتم که چرا آمریکا و اسرائیل نسل‌کشی در غزه را متوقف نمی‌کند؛ چون دنبال صلح پایدار است؛ کسی نیست به این‌ها بگوید احمق، تو خر شده‌ای، چرا به دنبال خر کردن ما هستی؟!

روشن است که اگر صلح اتفاق بیوفتد، خزانه آمریکا خالی می‌شود؛ آمریکا از فروش تسلیحات درآمد دارد؛‌ مگر از این درآمد می‌گذرد؟!
این درآمد هنگفت را مگر کنار می‌گذارد؟ آن هم چه‌کسی؟ آمریکا! روشنفکر عزیز کمی هم تاریخ را ورق بزنی، بد نیست؛ خیلی دور نمی‌خواهد بروی، فقط کافی‌است ببینی بر سر خود ما چه آورده است.

ادبیات این یادداشت را بر من ببخشید!
بعضی وقت‌ها چاره‌ای نیست.

  • حامد خواجه

به یاد داشته باشید که کارهای بزرگ اندیشیدن بزرگ می‌خواهد...
موضوع بسیار بزرگ است و اگر متفکرانه به آن نپردازیم، تبدیل به حالتی عادی می‌شود که ما با یکی از دو طرف جنگ همراه می‌شویم و این مسئله‌ی ما را حل نخواهد کرد...

بخشی از فرمایشات استاد طاهرزاده در گفتگو درباره طوفان الاقصی با عنوان غزه و حضوری فراسوی نیک و بد

آری باید زیاد در مورد این رویداد مهم و بزرگ دوران‌ بیاندیشیم؛ باید روزانه و مستمر به آن فکر کرد و این البته توفیق می‌خواهد؛ هر کس به راحتی نمی‌تواند این توفیق را داشته باشد. مگر به راحتی می‌توان به چنین معجزه‌ای اندیشید؟! باید روزانه مراقبه داشت، تا خدایی نکرده این توفیق سلب نشود.

  • حامد خواجه

اوایل جنگ غزه، می‌گفتند حجم بمب‌هایی که بر سر این یک وجب خاک ریخته شده، نزدیک به دو بمب اتم است؛ الان بعد گذشت حدود سه‌ماه نمی‌دانم چند بمب اتم شده است. و از این هزاران بمب و موشکی که بر سر مردم غزه ریخته شد، دو ترکش هم نصیب مردم ایران در کرمان شد؛ امّا این دو ترکش بیشتر به چشم آمد تا آن همه بمب و موشکی که بر سر مردم فلسطین ریخته شد. می‌دانید چرا؟ چون اینجا در امن و آرامش بودید و آنجا دائما در التهاب و درگیری؛ در میدان نبرد ترکش شوخی بیش نیست.

این ترکش شاید بتواند ما را از خواب مرگ نسبت به انسانیتی که در غزه ذبح می‌شود بیدار کند، گرد نفرت‌انگیز رخوت را از ما بتکاند.

تصاویر دلخراش بمب‌گزاری کرمان را ببنید تا متوجه خون‌خواری دشمن بشوید؛ دشمنی که به زن و بچه و خیام هم رحمی نمی‌کند. آنقدر ببینید تا فکر «تنش‌زدایی» از ذهن‌تان بیرون رود؛ این سم مهلک باید از جان و روح‌تان خارج شود؛ مگر با گرگ هم می‌شود تنش‌زدایی کرد؟! گمان میکنید که گوشه‌ای بنشینیم و نان‌مان را سق بزنیم و کاری به جنایت‌هایی که بر سر انسانیت می‌آید نداشته باشیم، با ما کاری نخواهند داشت؟! زهی خیال باطل.

الْخَیْرُ کُلُّهُ‏ فِی‏ السَّیْفِ‏ وَ تَحْتَ ظِلِّ السَّیْفِ؛ هر آنچه خیر هست در جهاد و درگیری و مبارزه است. اگر امنیت و آرامش هم می‌خواهید راه آن جهاد است و جهاد است و جهاد است.

  • حامد خواجه

بیش از یک ماه از درگیری غزه می‌گذرد؛ جنایات عظیمی رخ می‌دهد و ما همچنان تماشاچی!
اینکه هیچ کاری نمی‌کنیم، تماشاچی هستیم، حداقل دست به دعا و صدقه نمی‌شویم؛ این به لحاظ تکوینی و نفسی بسیار بد است و آثار سوء زیادی خواهد داشت. جامعه اسلامی اگر دستش برای کمک کردن بسته است؛ می‌تواند دست به دعا شود و دست به صدقه و قربانی شود؛ دعا سلاح مومن است؛ این تماشاچی شدن، نه تنها مسلمانی نیست بلکه از انسانیت هم بیرون است.

و بدتر از آن اینکه طلب‌کار دیگران هستیم و متوقع که دیگرانی - هرکس میخواهد باشد - کاری کند؛ خودمان نشسته‌ایم و از کمترین کاری که از دست‌مان بر می‌آید کوتاهی می‌کنیم،متوقع از دیگران.

باید جایگاه دعا در اندیشه‌های ما جابه‌جا شود؛ در خصوص دعا با اینکه یک جامعه مسمان و مذهبی هستیم، اندیشه‌ها کم و تُنُک است. آنقدر سکولاریسم به صورت ناخودآگاه در اندیشه‌های‌مان رسوخ کرده است، امکان چنگ انداختن به این سلاح، یعنی دعا، برای حتی جامعه مذهبی و مسلمان نیز از اگر نگوییم از بین رفته است، کم رنگ شده است. واقعا دعای مسلمانان می‌تواند یاری دهنده و کمک کننده جبهه مقاومت باشد، و علاوه بر آن این حال نسبت به جبهه مقاومت غزه، برای خودمان -چه شخصی و چه جمعی- موثر خواهد بود و به صورت ملموس در زندگی‌ها تاثیر آن احساس خواهد شد.

و همچنین برعکس آن؛ اگر نسبت به جنایاتی که بر سر مسلمانان و مظلومان عالم می‌آید، بی‌تفاوت باشیم و فقط تماشاچی باشیم و اقدامی در مسیر یاری آنان نکنیم؛ واقعا این بی‌تفاوتی تاثیری سوء خواهد داشت؛ نه تنها در باطن، بلکه در همین زندگی دنیایی، ضربات این کوتاهی در انجام وظیفه را خواهیم چشید و چه‌بسا که منجر به منحرف شدن‌ها و تعویق‌ها و تاخیر‌ها بشود.

  • حامد خواجه

مرز‌های مقاومت مستندی است در شش قسمت ساخته وحید فرجی؛ این مستند تاریخی در موضوع شکل‌گیری رژیم غاصب صهیونیستی در ۱۹۴۸ میلادی می‌باشد؛ البته این موضوع قسمت‌ اول این مستند است و در قسمت‌های بعدی به جنگ و درگیری کشور‌های عرب اطراف فلسطین از جمله مصر، لبنان، سوریه و اردن با این رژیم غاصب است؛ در بررسی هر یک از این وقایع، واقعا روایتی دقیق و فنی ارائه شده است. و هر یک از این جنگ‌ها، وقایع قبل، حین و بعد آن نیز بررسی شده است و به صرف خود درگیری اکتفا نشده است و تا حدودی آثار و تبعات آن را هم روایت کرده است که از این جهت هر چند تحلیل‌هایی نیز به همراه دارد، ولی قابل توجه است.

تماشای این مستند را اولا به کسانی که از فلسطین عزیز،‌فلسطین اسلام اطلاعات کمی دارند و نمی‌دانند که این غصب چگونه رخ داد، توصیه می‌کنم؛ به خصوص کسانی که حوصله مطالعه و کتاب‌خواندن ندارند؛ می‌توانند دراز بکشند و تماشا کنند؛ هر چند که اگر کمی با دقت این مستند را پی‌گیری کنند، بعید می‌دانم در همان حالت درازکش باقی بمانند!

امّا مخاطب دوم مستند، آن عزیزانی هستند که در این شرایط فعلی غزه و طوفان الأقصی که رقم خورده است، از مسئولین و حکومت توقع ورود مستقیم به درگیری را دارند و بعضا ایران را به محافظه‌کاری متهم می‌کنند؛ و یا در خیال خام‌شان علت را در ناتوانی ایران جستجو می‌کنند؛ در حالی که با این ساده‌اندیشی‌ها نسبت به مسئله غزه و طوفان الأقصی، نمی‌توان تحلیل درستی از صحنه داشت! به ایشان توصیه می‌کنم در عین آن که تمامی قسمت‌های مستند را به تماشا بنشینند، مخصوصا قسمت‌هایی که به جنگ و درگیری مصر و جمال عبدالناصر می‌پردازد را با دقت و توجه بیشتر ببینند. نمی‌خواهم بگویم که تجربه را آزمودن خطاست و شرایط مشابهی وجود دارد که البته خیلی هم دور از وادی نیست؛‌ بلکه صرفا می‌خواهم از مسئله تحلیلی ساده و سطحی نشود؛ ابعاد مسئله و عمق ماجرا دیده شود.

در هنگام تماشای این مستند، به خصوص قسمت‌های اول آن، یکی از سوال‌های جدی در ذهنم نقش ایران بود؛ در زمان شکل‌گیری این رژیم ننگین و همچنین در زمان درگیری‌های کشور‌های عرب، ایران کجای پازل بود؛ البته بخشی از مسئله روشن است؛ رژیم پهلوی که سگ‌نگه‌بان بوده لذا مشخص است چه موضعی داشت، اما موضع علما چگونه بوده است؟ ازقضا زمانی که این مستند را تماشا می‌کردم در کنار آن مشغول مطالعه کتاب شرح اسم که به زندگی مقام معظم رهبری می‌پردازد، بودم؛ که در قسمتی از آن نامه‌ای بود و یا گزارش از نامه‌ای که در مقام استفتاء از حضرت امام برآمده بود که «آیا می‌توان خمس را در راه حمایت از فلسطین مصرف کرد؟» که در جواب گفته شده بود، سهم امام آن، نه تنها جایز است، بلکه بهتر و شایسته است که در آن راه صرف شود. البته کنش‌های دیگری نیز در تاریخ بوده و می‌توان یافت؛ و این روشن است که در میان مبارزان انقلابی آن زمان، مسئله فلسطین، کاملا جدی بوده است.

بعدانوشت:
در بازخورد به یادداشت بعضی از عزیزان فرمودند که این پیشنهاد بررسی جنگ «جمال عبدالناصر» با رژیم غاصب و جعلی اسرائیل، حس ناامیدی در مبارزه می‌دهد؛ و حتی بعضا گفته شد که کل این مجموعه مستند این حس را می‌دهد که نمی‌توان با اسرائیل درگیر شد!
باید عرض کنم که اولا تمام قسمت‌ها را ببینید و ببینید که در نبرد لبنان چه اتفاقی افتاده است!
دوما این که از شکست‌ها ناامیدی بفهمیم به خاطر ضعف اندیشه‌ای و عدم توان تحلیل است والّا لقمان حکیم می‌فرمایند از بی‌ادبان ادب آموز.

  • حامد خواجه

طبق بعضی از اخبار ارتش اسرائیل ستمگر و زورگو و غاصب، اعلام کرده است که بیمارستان «المعمدانی» غزه در امان است و گفته است که می‌خواهد بمب باران کند و به مردم گفته از خانه‌ها خارج شوند به بیمارستان پناه ببرند؛ و پس از جمع شدن مردم و جمعیت خوبی در بیمارستان، دست به بمباران بیمارستان زده است!!

این از اسرائیل هیچ بعید نبود؛ چون همه می‌دانیم که اسرائیل هیچ بویی از انسانیت، شرف نبرده است؛ و این موجود منحوص آنقدر خودخواه هست که دست به هر کاری می‌زند؛ کودک‌کشی این رژیم غاصب دیگر نیازی به دلیل و مدرک ندارد، برای همه واضح و روشن است.

امّا ما به عنوان یک مسلمان هم حتی اگر نخواهیم به قضیه نگاه کنیم و صرفا اگر جنبه‌ی انسانی را بخواهیم ببینیم -از قضا بنده مدعی هستم جنبه‌های انسانی تمام جنبه‌های اسلامی هستند- نباید به سادگی و با بی‌توجهی از کنار حداقل این جنایت‌های اخیر اسرائیل بگذریم؛ اگر خدا را هم قبول نداریم که باید به خاطر بی‌توجهی پاسخگو باشیم، وجدان که داریم؟! نداریم؟ پیش وجدان‌مان چگونه این بی‌توجهی را توجیه می‌کنیم؟

ولی اگر بخواهیم بی‌توجه نباشیم، چه‌کار‌هایی از دست ما آدم‌های معمولی بر می‌آید؟

اولا اینکه به هیچ وجه نباید فریب این سوال فوق را خورد؛ ما آدم‌های معمولی اگر «ما» بشویم؛ یعنی جمع بشویم؛ هیچ چیز و هیچ کس حریف‌مان نیست؛‌ چرا؟ چون خود خدا و قدرت الهی به کمک ما خواهد آمد بلکه اینجا معجزه رقم خواهد خورد؛ این حرف من نیست، در قرآن چنین آمده است که «انّ اللَّه لایغیّر ما بقوم حتّی یغیّروا ما بانفسهم»؛ پس نباید خود را دست کم بگیریم.

دوما مهم‌ترین و موثر‌ترین کار، که هیچ وقت نباید آن را دست کم گرفت و از کنار آن به سادگی گذشت، «دعا» است. دعا سلاح مومن است؛ این نه از آن جهت است که ضعف مومن را نشان دهد و به تعبیر غلطی که معمولا میان مردم رایج است گفته شود که« ما جز به دعا کردن کاری از دست‌مان بر نمی‌آید»؛ چه کاری موثر‌تر از دعا سراغ دارید؟ که اینگونه با ضعف بگویید از ما کاری جز دعا ساخته نیست؟
وقتی دعا به سلاح تشبیه می‌شود؛ این یعنی برّنده و کارساز است؛ یعنی ابزار میدان نبرد است؛ یعنی ... و این اضافه شدن دعا به عنوان سلاح به مومن بسیار بار معنایی دارد؛ مومنی که با عشق به مردم به جهاد می‌رود.
لذا نباید دعا را دست کم گرفت به خصوص برای جریان‌های مقاومت منطقه و خاصتا فلسطین و ویژه‌تر از همه این روز‌های غزه؛ گمان نکنید دعا برای نجات و پیروزی فلسطین و مرگ فرستادن و آرزوی نابودی اسرائیل، چیزی از دعای الهی که متن آن موجود است، کم دارد؛ و یا فکر نکنید که این دعا در مسیر دعای فرج نیست!
            شیخ‌جعفر ناصری از اساتید اخلاق قم فرمودند: برای نجات مردم فلسطین قرائت ختم "اَمَّن یُجیب" موثر است چون این‌ها خیلی مضطر هستند...

سوما اهتمام جدی برای شرکت در تجمعات و راهپیمایی‌های حمایت از مردم غزه داشته باشید؛ گمان نکنید که این‌ها بی‌تاثیر است که واقعا دیگر در این دنیای رسانه‌ای اخبار آن به مردم مقاومت و مردم غزه خواهد رسید و احساس دلگرمی و پشتیبانی خواهند کرد؛ و این واقعا ارزشمند است و علاوه بر آن در هنگام شرکت در این تجمعات کاملا با انگیزه‌های الهی بروید؛ این راهپیمایی‌ها چیزی از عبادات کم ندارد؛ به راحتی می‌توان گفت که هم قدم با ملائک می‌شوید.

چهارما کمک‌های مالی که می‌توان از طریق سایت رهبری و یا اگر راه دیگری می‌شناسید اقدام کنید؛ کمک‌های مالی صرفا برای طرف مقابل نیست؛ برای خود من و شما هم نیاز است؛ نیاز است که من و شما هم کمک مالی کنیم به جبهه مقاومت و مردم غزه؛ حال که نمی‌توانیم جان‌مان را در راه جهاد فدا کنیم؛ باید راهی برای دادن مال پیدا کنیم؛ حال هر کسی به اندازه وسع و توانایی‌اش؛ و شاید هم به اندازه توفیق الهی که دارد!

پنجما معمولا ما مطالعات‌مان در خصوص فلسطین بسیار کم است و اطلاعات خوبی نداریم که چه اتفاقی افتاده است در تاریخ و چرا الان جنگ وجود دارد و چرا سازش نمی‌کنند و یا اینکه چرا این حمله را شروع کردند و ... و هنگامی که خودمان نمی‌دانیم، از طرف دیگر نمی‌توانیم وظیفه‌ی الهی جهاد تبیین در این خصوص را انجام دهید؛ لذا برای اینکه بتوانیم تبیین کنیم و برای اینکه بتوانیم دیگران را به این دست اقدام‌های حمایت مردم فلسطین و غزه دعوت کنیم لازم است مطالعات خود را در این زمینه بالا ببریم؛ و همچنین مستند هم در این زمینه وجود دارد؛‌به عنوان نمونه مستند مرز‌های مقاومت شاید بد نباشد؛ و یا مستند وداع با اسلحه؛ پس جهاد تبیین در این زمینه فراموش نشود!

ششما اینکه از قربانی کردن و نذری دادن برای پیروزی رزمندگان و سلامتی رزمندگان و مردم غزه چشم پوشی نکنید؛ حتی شده است یک مرغ؛ و اگر هم می‌توانید از میان دوستان و همکاران و اقوام پولی جمع کنید و بانی این خیر شوید که چه بهتر.

هفتما یکی دیگر از کار‌هایی که می‌توانید بکنید نشر دادن از همین قبیل اقدام‌ها است؛ به خصوص در این زمانه‌ای که فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی و پیامرسان‌ها آنقدر گسترده وسهل الوصول هستند که اگر در این زمینه کوتاهی کنید، باید پاسخگو باشیم.

موارد دیگری که به نظر شما می‌رسد را بگویید تا به این پست بیافزایم!

  • حامد خواجه
پنجره


✦ هرکس می‌خواهد ما را بشناسد داسـتان کـربلا را بخواند! "شهید آوینی"
┄┅••==✧؛✿؛✧==••┅┄
● طلبه | دُچار کتاب | سرگرم با ‎قلم
و در آرزوی فرهنگ آزاداندیشی
┄┅════┅┄

آخرین نظرات