بعضی وقتها کتابی در نیمه راه رها میشود، و تا مدتها بعد سراغی از دیگر کتابهای آن نویسنده نمیگیریم، البته اگر تا مدتها کتاب زده نشده باشیم. بعضی از این کتابها اتفاقا از شاهکارها هستند؛ ولی این بلا را بر سر ما می آورد. و این به خاطر انتخاب یک ترجمه بد است. بله ترجمهها هم بسیار مهم هستند، بعضی از کتابها هستند که بیش از ۴۰ ترجمه دارد، مثل شازده کوچولو که بعضی از مترجمان آن از افراد سرشناس هستند، مثل اقای رحماندوست. و البته همهی کتابها به این اندازه ترجمه ندارند، و البته مترجمان مشهوری هم آن کتاب را ترجمه نکرده است؛ پس ما باید چه کنیم که به توانیم ترجمهای خوب انتخاب کنیم تا دچار کتابزدگی نشویم؟
چند نکتهای که معمولا خودم از آن استفاده میکنم را برایتان مینویسم:
اول اینکه سعی کنید انتخابتان از مترجمان کاردرستی که قبلا چیزی از آنها خواندهاید، و یا حرفی دربارهی آنها شنیدهاید و یا دوستی، آشنایی از کارهای آن مترجم به نیکی یاد کرده است، باشد.
دوم اینکه معمولا ترجمههایی که به زمان حاضر نزدیکتر باشد، قابل فهمتر است، با توجه به رشد و تغییر زبانها در طول تطوّر تاریخ.
سوم بعضی از مترجمها بخشهایی از متن اصلی را نمیآورند، حال یا لازم نمیدانند، یا آوردنش به ضررشان تمام میشود. ولی من ترجیح میدهم تمام حرف را بخوانم.
و ششم کار اگر باز هم نتوانستید تصمیم بگیرید و دوستی نداشتید که در این زمینه از او راهنمایی بگیرید، از علامه گوگل بپرسید!
و در پایان اینکه اگر مجبور شدید ترجمه خوب را با هزینه بیشتر بخرید، بدانید که صرف هزینه در اینجا ارزش دارد؛ چرا که ممکن است این خسیس بازی و دنبال ارزانی رفتن آنچنان به ضررتان تمام شود که نه تنها از آن کتاب و دیگر آثار آن نویسنده زده شوید، بلکه از اصل کتاب و کتابخوانی دور شوید و دلتان از کتاب زده شود.